«ققنوس» پدرخواندهی «آموت» است؛ چه وقتی که اولین کتابم را پذیرفت تا چاپ بکند تا وقتی اولین کتاب نشر آموت را پخش کرد و تا اولین کسی بود که زیر پر و بالاش، جان گرفت کتابفروشی آموت.
امیر حسین زادگان یکی از سالمترین آدمهای حوزهی کتاب است که میتوان راهی را که او رفته پیش رفت؛ به قول مذهبیها پشت سرش نماز خواند.
یکبار یکی از خبرنگاران ازم پرسید چطور شده که در تمام این مدت فعالیت نشر آموت حتی یک حقالتالیف به هیچ نویسنده و مترجمی بدهکار نیستی و هرگز ندیدم بگویی بدهکاری به کسی یا جایی؟
گفتم چون الگویم نشر ققنوس بوده. چون دیدم طبق قراردادی که میبندد، نه یک قران کم و نه یک قران زیاد، درست سر موعد مقرر، حقالتالیفات را پرداخت میکند.
و بعد هم گفتم درست دوازده سال است توزیع کتابهای نشر آموت به عهده پخش ققنوس است و حتی یکبار، حتی یکبار هم نشده چکاش برگشت بخورد یا حتی زنگ بزنند و بگویند یک روز دیرتر این چک را ببر نقد کن.
موسسه ققنوس، چه نشر ققنوس باشد و چه نشر هیلا و چه نشر آفرینگان و چه پخش ققنوس و چه کتابفروشی معروف ققنوس، آنقدر خوش سابقه و قابل اعتماد هستند و در این سال ها مهربانیشان را به کتابها و نویسندهها و مترجمان و مخاطبان نشان دادهاند که وقتی چند ماه قبل از لابلای صحبتهای دوستان متوجه راهاندازی کافهکتاب ققنوس شدم، توی دلم بلند گفتم این هم بهترین خواهد شد.
دخترهای کتابفروشی می گویند: همکاران خیلی از پخشیها به کتابفروشی آموت کتاب میآورند اما بچههای ققنوس خیلی مودب و آرام و دوستداشتنی هستند.
همین دیروز گفتند. گفتم چون امیرخان مودب و آرام و دوستداشتنی است.
و وقتی امیرخان یک قلعه، بهترین باشد، هادی و زهره و مهدی و سعید و الباقی سربازان این قلعه هم باشکوه میایستند تا هیچ شبی نتواند وارد قلعه بشود و وقتی شب به قلعهای پا نگذارد، تاریکی معنا پیدا نمیکند.
ساعت چهار بعدازظهر جمعه این هفته (بیستوچهارم آبان ۱۳۹۸) همزمان با آغاز هفتهی کتاب و کتابخوانی و در آستانهی چهلوسومین سال فعالیت موسسه انتشارات ققنوس، «کافه کتاب ققنوس» افتتاح میشود.
صنعت نشر یک امیرخان دارد و جمع شدن در این روز باشکوه و تبریک گفتن به او و لشگریانش، کمترین کاری است که کتابخوانان باید انجام بدهند که هزاران نفر با کتاب های این مجموعه کتابخوان شده اند.
از نشر ققنوس چه کتابی خواندهاید؟
https://www.instagram.com/p/B4sH6wiJP0S/?igshid=1qv45nv26app0