(زادهٔ ۲ اسفند ۱۳۱۳، تهران - درگذشتهٔ ۲۵ تیر ۱۳۸۸، تهران)
#داستان_نویس و #مترجم.
فصیح از مهر ماه ۱۳۲۰، یعنی در شش سالگی و همزمان با شروع حملهٔ متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران، تحصیلات خود را آغاز و در سال ۱۳۳۲ با اخذ دیپلم طبیعی پایان داد.
در آغاز تابستان ۱۳۳۵ فصیح پس از چند سال کار و تدریس و پسانداز، ایران را ترک کرد و از راه استانبول و پاریس به آمریکا رفت و در شهر بوزمنِ مونتانا به تحصیل ادامه داد و لیسانس شیمی گرفت.
پس از اتمام درس به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. او پس از مدتی به مونتانا بازگشت و از دانشگاه میزولا مونتانا مدرک ادبیات انگلیسی گرفت. در آنجا #ارنست_همینگوی را دید و با او گپی دوستانه و کوتاه زد. سپس به دانشگاه میشیگان رفت؛ اما مقطع کارشناسی ارشد را نیمهکاره رها کرد و به تهران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران، چند ماهی را در مؤسسه انتشاراتی فرانکلین به عنوان مترجم کار کرد؛ سپس با معرفینامه صادق چوبک در سال ۱۳۴۲ درشرکت ملی نفت ایران در مناطق نفتخیز جنوب بهعنوان کارمند بخش آموزش، مشغول به کار شد.
اولین رمان فصیح به نام «شراب خام» در سال ۱۳۴۷ در #انتشارات_فرانکلین و زیر نظر #نجف_دریابندری و ویراستاری #بهمن_فرسی منتشر شد. مجموعه داستان «خاک آشنا» نیز در سال ۱۳۴۹ به وسیلهٔ #انتشارات_صفیعلیشاه و رمان «دل کور» در سال ۱۳۵۱ در انتشارات رز منتشر شد.
سبک نوشتههای او اغلب ساده و طنزآلود اند که سبب شده آثاری گیرا، پرکشش و عموماً پرمخاطب خلق کند.
اسماعیل فصیح از نخستین نویسندگان ایرانی است که طبقه متوسط شهری و مناسبات شهری را وارد رمان فارسی کردند.
بسیاری از داستانهای فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست.
آثار او به گفته خودش از #احمد_محمود، #محمدعلی_جمالزاده و #بزرگ_علوی تأثیر پذیرفتهاست که خودش مستقیم به این مسئله اشاره کردهاست. او همچنین علاقه زیادی به آثار #صادق_چوبک، #فروغ_فرخزاد، و #ارنست_همینگوی داشت.
و در نهایت در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ چشم از جهان فروبست.
از وی کتابهای:
#شراب_خام
#درد_سیاوش
#شهباز_و_جغدان
#تلخ_کام
#ثریا_در_اغما
#باده_کهن
#زمستان_۶۲
#پارس
و ترجمه کتابهای:
#وضعیت_آخر
#ماندن_در_وضعیت_آخر
#تحلیل_رفتار_متقابل
#بازی_ها
#خودشناسی_به_روش_یونگ
در #کتابفروشی_آموت موجود است.