این کتاب یک کتاب طنز مسخره است.
در محضر اجنه یک کتاب سیاسی است که از بای بسم الله تا ولضالینمان را به بوتهی نقد گرفته با زبانی ظریف و لطیف یک جوری که خدایی نکرده به هیچ کداممان بر نخورد هرچه دلش میخواسته و در کیسه عطار بوده بارمان کرده که البته از حق نگذریم حقمان بوده و هست. بیایید بحث را سیاسی نکنیم چرا که اینجا هرچیزی که بوی سیاست بدهد به عبارتی اَخ است و باید تف بشود و نماند درون نوشته. ماهم که نه دُم درآوردهایم که جزء اجنه حسابمان کنند و کاری به کارمان نداشته باشند نه آنقدر جرأت داریم که در محضر اجنه حاضر شویم و بحث اسمش را نیاور بکنیم و کسی کاری به کارمان نداشته باشد چون پشتمان به از ایشان بهترون گرم است. بیایید به جای این حرف های سیاسیِ به درد نخور راجع به همان طنز مسخره مان حرف بزنیم.
گفتیم مسخره اما دقت کنید که مسخره صفت است برای طنز نه برای کتاب. اما طنز صفت کتاب است. به عبارتی ما در اینجا از وابستهی وابسته حرف میزنیم که یک سال در دبیرستان جان کندیم تا بفهمیم چیست و کاربردش کجاست حالا بعد از اندی سال با خواندن در محضر اجنه یادش افتاده ایم و در تقلای استفاده ازآن برای رساندن مفهوم دوباره جان میکنیم. بگذریم.
داشتم از طنز مسخره میگفتم.