شهروز بیدآبادی مقدم- رمان«ايراندخت» نوشته«بهنام ناصح» بعدازظهر روز شنبه مورخ 19 فروردين، در سلسله برنامههاي نقد كتاب«روايت شهرزاد» انجمن نويسندگان كرج با همكاري معاونت فرهنگی هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان البرز و موسسه فرهنگي هنري«نداي باران» مورد نقد و بررسي قرار گرفت. سرگذشت دختري به نام ايراندخت در رمان«بهنام ناصح»، روايتي موازي با رويدادهاي زندگي شخصيت ديگر رُمان ـ روزبه ـ ميسازد و داستان آن دو به هم گره ميخورد و حوادث كتاب را شكل ميدهد.
ايراندخت دختر سبدبافي از طبقه فرودست جامعه است و روزبه پسر بدخشان، شغل نگاهباني از آتش را برعهده دارد و مرد شناخته شدهاي است. زمانه آنها پُرآشوب است. از يكسو تهمت مزدكي بودن سايهاي سنگين بر جامعه ساساني انداخته است و از سوي ديگر گسترش دين مسيحيت كه امپراتوري روم(رقيب ساسانيان) به آن دامن ميزد، تهديدي براي آرامش دولت ساساني بهشمار ميرفت اما اگر اين دو تهديد هم نبود، ساسانيان خود رو به سقوط ميرفتند.
رمان«ايراندخت» داستاني عاشقانه است كه ماجراي آن در اواخر دوران ساساني ميگذرد. قهرمانان اصلي اين داستان روزبه و ايراندخت يكي در سوداي يافتن حقيقت و ديگري در انتظار معشوق، سفري را در بيرون و درون خود آغاز ميكنند كه سرانجام به تحول شخصيتي در آنها ميانجامد. اين رمان جايزه ادبي«گام اول» را به خود اختصاص داده و در جايزه«كتاب فصل» نيز شايسته تقدير شده است. اين اثر همچنين نامزد جايزه«كتاب سال حبيب غنيپور» نيز گشته است.
چاپ چهارم«ايراندخت» اسفند سال 1390، به شمارگان سههزار نسخه از سوي نشر«آموت» در 204 صفحه و به قيمت پنج هزار تومان منتشر شده است.
در ابتداي اين نشست «بهنام ناصح» پس از قرائت بخشي از رمان«ايراندخت»، درباره اين رمان توضيحاتي داد. پس از وي«حميدرضا اميدي سرور» نويسنده و منتقد درباره اين كتاب گفت:«اگرچه رمان«ايراندخت» قصهاي را از دل تاريخ گرفته و بيشتر بر اساس تخيل پيش رفته است اما در نهايت نويسنده، رمان خود را به دورهاي از تاريخ برده است و همين نكته، رمان«ايراندخت» را در ژانر«رمان تاريخي» قرار ميدهد.
چرا كه اين امر، الزاماتي به رمان تحميل ميكند. به عنوان مثال، رمان«ايراندخت» به واسطه قرار گرفتن در ژانر تاريخي امكان پرداختن به بعضي موارد – كه مربوط به زمان بعد از خود باشد - را از دست ميدهد. بنابراين رمان«ايراندخت» رماني تاريخي است كه بيشتر بر پايه تخيل نگاشته شده است.»
وي در ادامه افزود:«در حال حاضر، رمان تاريخي در حال گذراندن دوران احتضار خويش است. با توجه به اين امر، موفقيت رمان«ايراندخت» قابل توجه است. اين مهم نشان از آن دارد كه موفقيت اين كتاب به شرايط درون متني آن بازمي گردد و وامدار شرايط بيروني نيست. اگر كتاب ويژگيهاي يك اثر قدرتمند را نداشت، مانند بسياري از ديگر آثار منتشر شده در اين ژانر، مورد بيتوجهي قرار ميگرفت.»
اين نويسنده و منتقد ادبي در ادامه پس از بيان كردن شرحي از تاريخ شكلگيري«رمان تاريخي» و«رمان اجتماعي» و نيز بيان كردن شرايط اين دو ژانر در طول تاريخ ادبيات معاصر ايران، گفت:«روايت از منظر داناي كل در نگاشتن رمان تاريخي، امري كليدي است. اگر چه در رمانهاي مدرن و امروزي، از راوي اول شخص استفاده ميشود اما شيوه روايت داناي كل، ظرفيتهايي را در اختيار نويسنده رمان تاريخي قرار ميدهد كه شرايط پيشبرد آن را فراهم ميسازد.
نويسنده بايد از دوره تاريخي مورد نظرش، اطلاعاتي به خواننده بدهد. درباره رمان شهري ضرورت چنداني به دادن اطلاعات نيست. اما از آنجايي كه در رمان تاريخي صحبت از دوران گذشته ميشود و امكان آن وجود دارد كه مخاطب هيچ دانشي از شرايط حاكم بر آن دوره نداشته باشد، ضرورت انتقال اطلاعات در رمان كاملاً حس ميشود و نويسنده ناچار است كه اطلاعات مورد نياز را به خواننده بدهد.
بخشي از اين اطلاعات را ميتوان در قالب ديالوگها مطرح كرد - همانگونه كه در اين كتاب نيز به اين شكل عمل شده است - اما استفاده از راوي اول شخص محدوديتهايي ايجاد ميكند: به اين شكل كه نميتوان تمام اطلاعات مورد نياز رمان را در قالب ديالوگها وارد اثر كرد؛ چرا كه ديالوگها رفته رفته از حالت طبيعي خود، خارج خواهند شد.
در نتيجه براي جلوگيري از مصنوعي شدن ديالوگها، نويسنده ناچار است كه بخشي از اين اطلاعات را به صورت مستقيم به خواننده اثر بدهد. اين همان لحظهاي است كه شيوه داناي كل به ياري نويسنده ميآيد. از سوي ديگر هنگامي كه نويسنده چند خط داستاني را با هم به پيش ميبرد- همانگونه كه در اين كتاب است- شيوه روايت داناي كل امكان واكاوي ذهن شخصيتهاي مختلف را فراهم ميسازد.
در بخشي از اين رمان، هنگامي كه درباره شكي كه به دل شخصيتها ميافتد صحبت ميشود؛ اين ضرورت واكاوي ذهن شخصيتها حس ميشود تا خواننده متوجه درونيات تمام شخصيتها شود. به بيان ديگر اگر فقط دو خط داستاني موازي در داستان وجود داشت، استفاده از دو راوي اول شخص مشكل را برطرف ميكرد اما از آنجايي كه ضرورت رفتن به درون ذهن تمام شخصيتها در جاي جاي اثر حس ميشود، انتخاب شيوه داناي كل لازم بوده است.»
وي خاطرنشان کرد:«روايت رمان«ايراندخت»، روايتي كلاسيك است. كلاسيك به اين معنا كه خط زماني در طول روايت شكسته نميشود و به شكلي متداوم از ابتدا تا انتها پيش ميرود. البته شايد اين امر براي هر چه راحتتر ارتباط برقرار كردن مخاطب صورت گرفته شده باشد. از سويي ديگر نويسنده در پرداخت فضاي تاريخي، موفق عمل كرده است. رمان دو خط داستاني مشخص دارد: نخست بخشي كه به ماجراي روزبه و تحولي كه در اين روند به دست ميآورد، ميپردازد و ديگري نيز بخشي كه به ايراندخت مربوط ميشود. اين دو به موازات يكديگر به پيش ميروند.»
وي همچنين افزود:«نكته ديگر الگوي سفر است كه در رمانهاي تاريخي - و نيز اين رمان - موجود است. در اين اثر، از الگوي سفر بسيار خوب استفاده شده است. در آثار تاريخي شخصيت محوري، با حوادث بسياري روبهرو ميشود و اتفاقات پر فراز و فرودي را پشت سر ميگذارد. در اين اثر، اين اتفاقات تا حدي درونيتر و ذهنيتر هستند و همين امر موجب ميشود كه رمان«ايراندخت» با ساير آثار نگاشته شده در اين ژانر متفاوت باشد.
به بيان ديگر الگوي سفري كه در رمان«ايراندخت» استفاده شده است، يك الگوي ذهني است و بيشتر آنكه بخواهد بيروني باشد، دروني است. اين امر فقط درباره شخصيت سلمان(روزبه) نيست و آن را به شكلي درباره ايراندخت نيز شاهد هستيم.»«حميدرضا اميديسرور» با بيان اين نكته كه در اين اثر نميتوان هيچ نكته منفي و نقطه ضعفي پيدا كرد، به صحبتهاي خويش پايان داد.
در پايان جلسه نيز،«يوسف عليخاني» نويسنده و مدير نشر«آموت» طي سخناني درباره رماننويسي و نويسنده حرفهاي شدن، دليل موفقيت رمان«ايراندخت» را در سرراست بودن آن دانست و اظهار اميدواري كرد كه در آينده شاهد تشكيل موسسههايي باشيم كه با تامين هزينههاي زندگي افراد و دغدغههاي مالي آنان، به تربيت نويسندگان مجرب و حرفهاي بپردازد.
منبع: روزنامه ملت ما
* گزارش کامل این نشست به همراه گزارش تصویری ... اینجا