فرهیختگان/آذر عالیپور: من نه منتقد ادبیام و نه قصد نقد کردن اثری ادبی را دارم، با این همه، دغدغه اصلیام، ادبیات، بهویژه ادبیات داستانی است و ذهنم از نوجوانی و شاید کودکی تا به حال همواره تشنه جذب واژههایی بوده که به هم میپیوندند تا برایمان قصههایی بگویند برگرفته از واقعیت و تخیل، از آدمها، از عاشقیهایشان، ناکامیهایشان، دغدغهها و کلنجارهای با خویشتنشان و با دیگران.
قصه زندگی آدمها به روایتهای مختلف بیان میشود و در شکلهای گوناگون. قصهها، چه برگرفته از واقعیت و چه زاییده تخیل محض، همواره بخش جداییناپذیری از لذتهای ذهنی و حسی انسان بوده است. اما روایت آنها، در طول تاریخ و از گذشته تا به امروز، تغییرات شگرفی کرده است؛ از سادهنویسی تا پیچیدهنویسی، از کلاسیک بودن تا مدرن و پستمدرن شدن، از روایتهای خطی تا روایتهای تودرتو و چندلایه، و از ادبیاتی که به آن سطحی و عامهپسند میگویند و ادبیاتی که جدی نامیده میشود. هرچند که در مورد داستانهای عامهپسند نیز نظریات متفاوتی ارائه میشود، اما طبیعتا نوشتارهایی که نه از عمقی از جنبه داستاننویسی برخوردارند و نه نثرشان برگرفته از ادبیات غنی فارسی و واژههای شیرینش است، جایگاهی در ادبیات ما ندارند. از طرفی عدهای بر این باورند که هرچه داستان پیچیدهتر و سرشار از استعاره و تمثیل یا به اصطلاح پستمدرنتر باشد، از ارزش ادبی بیشتری برخوردار است و قابل خواندن میشود. متاسفانه به همین دلیل هم عده بسیار محدودی تمایلی به خواندن اینگونه کتابها نشان میدهند و عدهای بیشمار از علاقهمندان به ادبیات داستانی به دلایلی همچون عدم درک مفاهیم گنجانده شده در داستان یا استفاده از پیچیدهگوییهای بسیار یا حتی عدم آشنایی با اینگونه سبکهای داستاننویسی، از خواندن کتابی که به توصیه دوستی تهیه کردهاند، پس از خواندن همان
چند صفحه اول، منصرف شده و آن را به بایگانی کتابخانهشان میسپرند. من متاسفانه کارهای پیشین خانم نسرین قربانی را نخوانده بودم و به گمانم حتی اسم ایشان را هم نشنیده بودم. خوشبختانه رمان «نیمه ناتمام» ایشان توسط ناشرشان به دست من رسید و من ابتدا با تردید شروع به خواندنش کردم اما پس از خواندن چند صفحه، با نثری دلنشین و آمیخته به ضربالمثلها و اصطلاحات رایج در زبان فارسی که همه بسیار بهموقع و بهجا از طریق دیالوگها بازگو میشوند، روبهرو شدم و از روانبودن، ملموسبودن و در همان حال تصویرسازیهای بهجا و مناسب و شخصیتپردازیهای خوب و منطقی آن بسیار لذت بردم. رمان، زندگی یک دختر نوجوان را از زمان تحصیل در دبیرستان تا بزرگسالی و در بستر فراز و نشیبها و تحولات اجتماعی ایران در طی دو دهه (از دهه ۴۰ تا زمان انقلاب ) به تصویر میکشد و در لابهلای آن، زندگی، احساسات و ماجراهای مربوط به افراد خانواده و دوستانش را بازگو میکند؛ زندگی افرادی که اعضای یک خانواده هستند، اما نگاههای کاملا متفاوتی به دنیا دارند. این رمان ماجراها و تجربههایی را به تصویر میکشد که بسیاری از ما طی سالهای گذشته شاهدشان بودهایم، اما نسرین قربانی توانسته با مهارت و ظرافتی خاص، آنها را بهگونهای روایت کند که نه ما را از خواندن کتاب خسته کند و نه سطحیاش بپنداریم. به گمان من «نیمه ناتمام» رمانی است خوشخوان، با نثری پاکیزه و ساختاری محکم و شخصیتپردازیهای خوب و نیز گرههای تعلیقی مناسب و دیالوگهای روان و شیرین. خواندنش را به دوستداران کتاب توصیه میکنم.