توزیع غیرقابل کنترل کتاب قاچاق در ایران

گزارش از: مهسا ملک مرزبان

وقتی از قاچاق کتاب صحبت می کنیم، بعید نیست ذهن ها به سمت چاپ زیر زمینی کتاب های ممنوعه یا کتاب هایی برود که در کشورهایی نظیر افغانستان و تاجیکستان چاپ شده و به ایران می رسد. اما قاچاق کتاب به معنای چاپ غیرقانونی آثار پرفروش ناشران داخلی، در سال های اخیر به مهم ترین درد بی درمان صنعت نشر ایران بدل شده است. مصداق بارز دزدی در روز روشن! سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از دلایل قاچاق را پدید آمدن فضای مجازی و امکان دانلود رایگان اعلام کرده و تایید می کند که قاچاق کتاب در حد غیرقابل تصوری افزایش یافته است.

قاچاقچی کتاب کیست؟

گفته می شود قاچاق کتاب در ایران مثل تمام کالاهای قاچاق یک سردسته دارد. روزنامه جام جم در گزارشی به تاریخ دوم خرداد ۹۷ آورده که این فرد کل سیستم قاچاق را مدیریت می کند، مجوز ۷ نشر دارد، در سطح تهران ۱۲۰ دستفروش برایش کار می کنند و راسته انقلاب کاملا تحت کنترل اوست. اما این یکی از گمانه هاست، چون طی سال های اخیر حتی برخی از دستفروش ها صاحب چاپخانه یا مجوز نشر شده اند و گفته می شود تعداد ناشران قاچاق نزدیک به نصف تعداد ناشران قانونی ست. آنها که کتاب های خود را عمدتا به دستفروش های خیابان انقلاب یا حتی کتابفروشی ها می سپارند. دستفروش ها کتاب هایشان را در دو گروه اصلی عرضه می کنند: کتاب های دست دوم یا کارکرده و کتاب های پرفروش. در این میان قاچاقچیان خاموش، همانها که کتاب ها را به صورت پی دی اف بارگذاری می کنند، سایت هایی که نسخه صوتی کتاب ها را غیر قانونی برای دانلود در دسترس قرار می دهند، آنها که کتابسازی می کنند یا ترجمه های متعدد از یک کتاب که همگی کپی از یک ترجمه اصلی هستند را با عناوین جعلی یا تغییر نام مترجم منتشر می کنند، نیز به جرات می توان در این دایره گنجاند.

شیوهء کار قاچاقچی‌ها

قاچاقچی‌ها کتاب های پرفروش را از روی شمارگان و نوبت چاپ پیدا می کنند. نام مترجم را عوض کرده، چند صفحه از متن را تغییر می دهند و برای دریافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد می فرستند. بعد کتاب را با چاپ دیجیتال یا افست منتشر کرده و معاف از پرداخت حق الزحمه مترجم، ویراستار، صفحه آرا، نمونه خوان، گرافیست و در مواردی هزینه کپی رایت، آن را به مراتب ارزانتر از ناشر اصلی به بازار دستفروش های همدست خود می رسانند. دسته بعدی دزدان غیرحرفه‌ای‌تری هستند که کتاب اصلی را تماما کپی می کنند و بی تغییر می فروشند و دسته سوم آنهایی که به اسم نشرهای مختلف برای یک کتاب مجوز می گیرند! این قاچاق مرتبا اشکال متفاوتی به خود می گیرد و بازارهای تازه تری برای عرضه می یابد، از ایستگاه های مترو و اتوبوس گرفته تا پارک ها، فرودگاه ها، مساجد، نمایشگاه های محلی و حتی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران. غیر از دستفروش ها، کتاب فروش های زیادی در تهران و شهرستان ها با عنوان حراج کتاب، یا کتاب با تخفیف ۵۰ درصدی تعدادی از همین کتاب های قاچاق را می فروشند.

امیر حسین زادگان، مدیر نشر ققنوس و از نخستین ناشران زیان دیده از قاچاق می گوید: " در دوره آقای احمدی نژاد به ۱۰۰ عنوان از کتاب های ما مجوز انتشار داده نشد. تعدادی از آنها چاپ اول و تعدادی کتاب های پرفروش سالیان پیش بودند. دستفروش ها در همان دوره از فرصت استفاده کرده و کتاب های پرفروش ما را چاپ کردند و توی بازار ریختند. " با روی کار آمدن آقای روحانی، برخی از آن کتاب ها مجوز گرفت و خود ناشر آنها را چاپ کرد. دزدها برای جا نماندن از قافله، ترفند تازه ای اندیشیدند و به مشتریان اعلام کردند کتاب هایشان نسخه های قدیمی و بدون سانسور است!

تاثیر مثبت سانسور!

موضوعی که سالهاست سارقین ادبی از آن بیشترین سواستفاده را کرده اند مسئله سانسور و دامن زدن به عدم اعتماد مخاطب نسبت به کتاب های مجوزدار است. هدف وزارت ارشاد از لغو مجوز یک کتاب، عدم انتشار آن است، درحالیکه مردم نسخه افست آن را همچون متاعی کمیاب با شوق بیشتری از دستفروش ها می خرند.

فرشته سنگری مدیر کتابفروشی افرا می گوید: "هرچیز که ممنوع شود شیرین تر می شود. مردم گمان می کنند کتاب های دستفروش ها بدون سانسور است، در صورتیکه اگر با کتاب اصل مقایسه کنند متوجه اشتباهشان می شوند." وزارت ارشاد مجوز چاپ پیکر فرهاد نوشته عباس معروفی را به نشر ققنوس نداده اما نسخه افست آن را می توان بین کتاب های دستفروش ها پیدا کرد. امیر حسین زادگان با گفتن این مطلب اضافه کرد:" ترجمه های آقای بهمن فرزانه مثل عشق سال های وبا را به اسم مترجم دیگر یا کتاب های آقای معروفی را به اسم انتشارات گردون منتشر می کنند و به مشتری می گویند این چاپ آلمان است و سانسور نشده! در صورتی که کتاب چاپ و حروفچینی خود ماست."

لطمات و پیامدها

در کنار مترجمان و نویسندگان متعددی که به لحاظ مالی و روحی متضرر شده و انگیزه ادامه کارشان را از دست داده اند، ناشران زیادی ازجمله نشر ققنوس، امیرکبیر، خوارزمی، فرهنگ معاصر، سخن، قدیانی، آگاه، مازیار، اختران، چشمه، نیلوفر، آموت و ... به غیر از صدمه مالی و اعتباری متحمل صدمات جسمی هم شده اند. در مواردی قاچاقچیان کتاب، ناشر را تهدید به قتل یا نقص عضو کرده و حتی این تهدیدها را عملی کرده اند. یوسف علیخانی مدیر نشر آموت یکی از کسانی ست که دراثر درگیری با فردی از اعضای یکی از تیم های خانوادگی قاچاق کتاب مصدوم شد. وی درباره شیوه مواجهه اش با آنها گفت:" تلفنی با من در دفتر کارش قرار گذاشت. از ظاهرش معلوم بود ورزشکار است. انواع لوازم ضرب و شتم را توی دفترش داشت، حتی تفنگ." به همین دلیل بعضی از آنها که متحمل هزینه های سنگین تشکیل پرونده و دادرسی قانونی نیز شده اند دیگر حاضر نیستند در این زمینه حرفی بزنند.

تمهیدی به اسم گروه صیانت

ناشران در تکاپو برای حل این مشکل در دی ماه ۱۳۹۵ کارگروه صیانت از حقوق مادی و معنوی پدید آورندگان متشکل از نمایندگانی از ناشران و کتابفروشان را تشکیل داده و با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قوه قضاییه و نیروی انتظامی تفاهم نامه ای امضا کردند تا از این طریق روند پیگیری شکایت ها ساده تر گردد. به گفته محمود آموزگار رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان، اگر کسی اثر دیگری را بی اجازه چاپ کند برای او مجازات بین سه تا شش سال حبس در نظر بگیرند. البته این جرم خصوصی محسوب می شود و نیاز به شکایت شاکی خصوصی دارد.

به گواهی گروه صیانت، پاساژ شیری در اصفهان مرکز پخش کتاب قاچاق در ایران است. شهرهای سبزوار، مشهد، تبریز و بانه هم در این زمینه فعالیت بسیار گسترده ای دارند.

با پرسه ای در خیابان انقلاب می بینیم که کتابفروشی ها خلوت تر از سابق و تعداد دستفروش ها به مراتب بیشتر شده است.

ناشران به دلایلی نظیر ابتر ماندن شکایات و طولانی شدن زمان رسیدگی به پرونده ها متقاعد شده اند که موضوع دیگر لوث شده و برای نیروی انتظامی، شهرداری و سایر ارگان های ذیربط اهمیت ندارد. پلمب موقتی یکی دو فروشگاه متخلف و ضبط ده وانت پخش کتاب قاچاق نتوانست متخلفین را تنبیه کند. آنها با وثیقه آزاد شده اند و حالا به صورت تلفنی کتاب می فروشند. محمود آموزگار رییس اتحادیه ناشران به یورونیوز گفت:" درست است که روند پیگیری ها کند است اما ما هم در این مدت بیکار ننشسته ایم. خبر خوش اینکه بیست وانت کتاب قاچاق دیگر در روز ۲۶ مهرماه توقیف شده و در یک کتابفروشی متخلف دیگر نیز پلمب شده است."

مشتریان کتاب های قاچاق

کتاب خوان حرفه ای سراغ کتاب افست یا دزدی نمی رود، حتی اگر ارزان تر باشد. فرشته سنگری مدیر کتابفروشی افرا می گوید: "قاچاقچی های کتاب به کرات اینجا آمده اند و پیشنهاد تخفیف های ۵۰ تا ۷۰ درصدی داده اند اما من قبول نکرده ام." سنگری که از اعضای کمیته صیانت است درباره مشتریان کتاب های قاچاق به یورونیوز می گوید: "جوان ها کتاب قاچاق نمی خرند، اتفاقا گروهای کتابخوان که تعدادشان هم زیاد نیست ترجیح می دهند کتاب اصل بخرند و اگر سراغ کتاب دست دوم بروند، کتاب های چاپ قدیم است." در مجموع از هر ۵۰ الی ۱۰۰ کتاب ناشر، یک تا دو عنوان پرفروش می شود و باقی در انبار می ماند اما ناشر قلابی روی همین عناوین پرفروش سرمایه گذاری می کند. هم خواب سرمایه ندارد، و هم هرآنچه تولید کند سود خالص است. امیر حسین زادگان با این توضیح درباره کتاب ملت عشق گفت:" این کتاب را ۳۷ هزار تومان قیمت زده ایم اما دستفروش آن را ۲۰ هزار تومان می فروشد چون فقط پول کاغذ و افست را می دهد و معمولا کیفیت مرغوبی هم ندارد، حتی ممکن است ناقص باشد."

دزدها در امانند؟

از دلایل دیگر رشد سریع و غیرقابل کنترل قاچاق کتاب این است که شهرداری یا نیروی انتظامی کاری به کار کتاب دزدها ندارد یا حتی آنها را ساماندهی نمی کند. کتاب های ناتور دشت، بیگانه یا جنگ و صلح و صدها کتاب دیگر انتشارات امیرکبیر یا ناشران دیگر به صورت قاچاق در همان زیرزمین های انقلاب تکثیر شده و درست مقابل کتابفروشی ها روی زمین بساط می شود! گمان می رود که اتحادیه ناشران نیز در این زمینه تمایل به بهره گیری از قدرت خود ندارد. انتظار ناشران از اتحادیه آن است که اگر نمی تواند جلوی دستفروش ها را بگیرد، با فرستادن مامور کمیسیون بازرسی به کتابفروشی ها، با کتابفروشان متخلف برخورد قانونی کند. حسین زادگان می گوید: " این حداقل کاری ست که از اتحادیه ساخته است، ما به همین هم قانعیم. حتی بعضی کتابفروشی ها، کتاب اصلی را روی میز و کتاب قاچاق را زیر آن می گذارند و به مشتری کتاب قاچاق را می فروشند!"

افست ممنوع

ممنوعیت خرید کتاب قاچاق نیاز به آموزش دارد، مثل حرکت "کیسه پلاستیکی ممنوع" که الان در بسیاری از کتابفروشی ها و فروشگاه ها جا افتاده است. مردم به احترام محیط زیست از کیسه های پارچه ای یا کیسه های قابل بازیافت و پاکت کاغذی استفاده می کنند. توجه به ارزش های اخلاقی و فرهنگی و تداوم آموزش های صحیح و آگاهی دادن به مردم شاید در این مسیر راهگشا باشد. نوشتن جمله "افست ممنوع" روی تابلو یا ویترین کتابفروشی هایی که کتاب افست و قاچاق عرضه نمی کنند یا طراحی برچسب، هولوگرام یا لیبل روی جلد کتاب هایی که اصل بودن آنها را تایید کند، در حال حاضر می تواند جزو راهکارهای سودمند باشد.

 

دامنه این معضل محدود به رمان و کتب تاریخی یا کودک و نوجوان نمی شود. ناشران دانشگاهی، آموزشی و حتی دولتی نیز از این مسئله زیان دیده اند. امروزه هر نوع کتاب پرفروشی را می توان به نصف یا یک سوم قیمت از دستفروش ها خرید. با این اوصاف احتمالا باید منتظر اتفاق های به مراتب بدتری در بازار کتاب بود، از جمله ناامیدی فزاینده ناشران به ادامه کار یا ترک همکاری نیروهای کارآمد و حرفه ای با ناشران قانونی.

 

کمرنگ شدن ارزش های فرهنگی و اخلاقی منجر به بروز آسیب های اجتماعی می شود. آسیبی که حتی به قدیمی ترین و فرهنگی ترین مشاغل و فعالیت هایی مثل کتابفروشی صدمات جبران ناپذیری وارد می سازد. اکنون زمان آن است که قوانین قدیمی نشر کتاب در وزارت ارشاد اصلاح شود. برای جلوگیری از این کتاب سازی ها و قاچاق های فرهنگی هیچ مجازات مطابق جرم یا بازدارنده ای پیش بینی نشده و آنچه پیش و بیش از هرچیزی در این بازی ها از دست می رود حق مولف است، حقی که سالهاست در سکوت کامل ضایع شده است.

 

https://fa.euronews.com/2018/10/26/print-smuggling-illegal-book-market-publisher-iran

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2023© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو