حتی برنامهریزی هم کرده بودیم؛ به وحید و فرینوش قول داده بودم یک روز زودتر بروم تا حسابی تبریز را بگردیم
حتی نگفته بودم هنوز بغض راه ندادن به آرامگاه #صمد_بهرنگی مانده که با نسیم رفتیم و پرتمان کردند بیرون، بدون اینکه معلممان را ببینیم
حتی با خودم فکر کرده بودم تبریز و رشت را هر سال باشم؛ که سرحال بمانم تا آخر سال
اما فراموش کردم نمایشگاهها بیشترین سهم را بردند در پیر کردنام، در ناتوان شدنام، در از پا افتادنام؛ و این کمردرد لعنتی!
بیش از یازده هزار شماره تلفن در دفتر انتشارات ثبت شده، به لطف همین نمایشگاهها و خوشحالم برای عشق خودم هم شده، دهها هزار نسخه کتاب به سراسر ایران بردم
و همین مرا و ما را کفایت میکند
ممنونم هستید
و چشمانتظار اسفند هستم برای یک دیدار همگانی
عکسهای دیروز نمایشگاه کتاب تبریز
https://www.instagram.com/p/B36Sw-iAo2h/?igshid=1jk3wfhb9cbbb