تنها بازمانده

این عمارت مانند یک شخصیت عمل می‌کند؛ از دروازه‌های سرسخت که گاهی باز نمی‌شوند گرفته تا کف زمین که غژغژ صدا می‌خورد و درهایی که خودبه‌خود باز می‌شوند.

پیشتر هم به شخصیت‌های مشکوک اشاره کردم که هر کدام به تنهایی می‌توانند شخصیت‌های منفی یک داستان باشند. به نظر من همه اینها به پیچیدگی و تعلیق داستان کمک کرده است. یکی دیگر از تکنیک‌های به‌شدت جالب ساجر این است که عدم توانایی لنورا در صحبت کردن و استفاده از واسطه، پروسه اطلاعات دادن را کند کرده و این اطلاعات قطره‌چکانی حس تعلیق را در خواننده دوچندان می‌کند. درحالی که کیت مشتاق است بداند که قاتل چه کسی است، لنورا تمایل دارد که داستان را از ابتدا و با جزئیات شروع کند که این امر به خواننده کمک می‌کند حدس‌هایی بزند و درست زمانی که خواننده فکر می‌کند به قطعیت رسیده، نویسنده فرش را از زیر پایش می‌کشد؛ در واقع این رمان از آن دست آثاری است که در آن هیچ‌چیز را نمی‌شود مفروض پنداشت و باید بگویم که این داستان انگار تمامی ندارد و خواننده را شوکه می‌کند.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «گزینه بهتری از زندگی در بن‌بست هوپ بود. من جوان بودم و پر از تمایلات. برای عشق. برای ماجراجویی. برای زندگی. اما اینجا هیچ‌کدامشان منتظرم نبودند. جایی که مادرم با دارو خودش را بی‌هوش می‌کرد و خواهرم جوری رفتار می‌کرد که انگار هیچ مشکلی وجود نداشت. یعنی باید بقیه عمرم را این‌طور می‌گذراندم؟ اگر این‌طور بود، ترجیح می‌دادم الان تمامش کنم. و چه پایان درخوری، چون روز تولدم روز مرگم هم می‌شد.»
کتاب «تنها بازمانده» در ۴۵۲ صفحه، با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۳۶۸ هزار تومان از سوی نشر آموت راهی بازار کتاب شد.

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2024© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو