خودش اومده بود. اولین بار بود می‌دیدم‌اش. رفت و خاما رو برداشت و گوشی به دست اومد طرف صندوق که داشتم کتاب های جدید رو ثبت می‌کردم. گفتم در خدمتم.

گفت یه لیست دارم، می‌خوام بدونم کدوما رو دارید

گفتم با افتخار.

بیشتر دنبال ماریو بارگاس یوسا و کارلوس فوئنتس بود. گفتم برای مارکز و بورخس جای اختصاصی گذاشتم اما ... داشتم فکر می‌کردم غروب همه‌ی کتاب‌های یوسا و فوئنتس رو سفارش بدهم.

بعد اومدم کتاب بهش پیشنهاد بدهم. دیدم خیلی‌ها رو خوانده. دیدم هرچی داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنم برنمی‌داره و فقط رمان برمی‌داره. از منصور علیمرادی گرفته تا رضا امیرخانی و محمد حسینی و مرجان عالیشاهی و سلمان امین و امیرحسین خورشیدفر بهش پیشنهاد کردم.

ایرنا_محی_الدین_بناب امروز بود. بهش گفت بیوه کشی رو خواندی؟

شروع کرد به گفتن از کتاب. با چشم خواهش کردم منو لو نده.

همه‌ی کتاب‌ها رو ریختیم توی دو سبد و برد توی کافه کتاب آموت که بنشینه اونجا و انتخاب بکنه.

من برگشتم و اومدم مشغول ثبت کتاب‌های جدید شدم. یهو اومد پای صندوق با این کتاب‌ها.

خوشحالی یعنی چنین لیلای همراه و کتابخوانی

https://www.instagram.com/p/Br0l9lMhX6v/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1foqq1ha2iban