یادداشت‌های یک کتابفروش (4)

شیدا خانم مهربان که معرف حضورتان هستند؟

همان مادر مهربانی که باعث گردهمایی دوستان فرزندان‌شان در کتابفروشی آموت شدند و بعد همت کردند به دعوت از استاد مصطفی رحماندوست، این روزها در حال آماده شدن برای دعوت بعدی‌شان هستند؛ این بار یک مترجم رمان بزرگسال را دعوت کرده‌اند.

شیداخانم چند روز قبل آمد و گفت: یک کتاب رو به تعداد سفارش دادیم که برایمان بیاورید.

گفتم: انجام وظیفه شد.

گفت: با مادرها قرار داریم صبحانه را در کافه‌ای بخوریم و بعد بیاییم اینجا کتاب را بگیریم ازتون.

گفتم: چرا جای دیگه؟ حتما باید ازتون پول بگیریم تا کافه بهتون بچسبه؟

گفت: آخه.

گفتم: به دوستان‌تان بگویید. اگر دوست داشتند صبحانه‌شان را بگیرند و بیاورند همین‌جا، در همین جای پاک و پرنور بخورید.

دیگر نبودم. تا الان که یورنا خانم ازشون عکس گرفته و فرستاده.

شما هم می‌توانید با دوستان‌تان در این کافه قرار بگذارید؛ کافه‌ای که ازتون پول نمی‌گیرد برای جمع شدنهای‌تان.

فقط هر کسی موظف است حداقل دو کتاب بخرد.

https://www.instagram.com/p/BuTHzAAnieT/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=15vsgmzqhf1p5

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2023© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو