از یکطرف آقای مزارعی از شهرداری منطقه دو زنگ زده بود و از یکطرف خانم نظربلند از خانهکتاب. از شهرداری گفته بودند «آقای مهندس کشتپور، شهردار منطقهی ۲ به مناسبت هفتهی کتاب به کتابفروشی آموت میآیند.» از خانهکتاب هم گفته بودند «آقای مسجدجامعی، مبتکر روز کتابگردی و آقای نیکنام حسینپور، مدیر خانهکتاب در این روز، به کتابفروشی آموت میآیند.»
تجربهی چنین دیدارهایی را نداشتم تا امروز. حتی روز افتتاحیه کتابفروشی آموت، هیچ مسوولی را دعوت نکردیم و فراخوان عمومی زدیم که در چنین روزی، این خانه کتابفروشی میشود؛ همین و تمام و کتابخوانان آمدند. تکلیفات با کتابخوانان معلوم است اما آمدن مسوولان آداب خاصی دارد.
خوشبختانه اینجا همیشه پر از شکلات و شیرینی است و غمی نداریم که کسی سرزده یا خبرداده بیاید چون لابلای صفحات کتابها پناه گرفتهایم و کلمهها، زبان گویای ما هستند.
دیروز که رسیدم کتابفروشی، جیمانجان گفت «از شهرداری آمده بودند برای یادآوری.» سر تکان دادم. غروب هم آقای مشایخ، مدیر سرای محله منطقه و آقای محبی، معاون فرهنگی شهرداری ناحیه آمدند برای هماهنگی.
و قبل از ساعت ۸ صبح هر چهارتایی آمدیم و تمام بالکنها و خیابان را آبجارو کردیم. همینوقت آقای کاکهزاده، شهردار ناحیه و دوستان دیگر رسیدند و در کمتر از چند دقیقه میز افتتاحیه چیده شد و تابلوی کتابفروشی رفت زیر پرده تا از آن پردهبرداری شود؛ به عنوان اولین تابلویی که جلو یک کتابفروشی نصب شد و بعد فراگیر.
آقای مسجدجامعی و دو مینیبوس خبرنگار و عکاس آمدند. به آقای مسجدجامعی گفتم «آقا! نمیشود به جای یک روز، ۳۶۵ روز کتابگردی کنید؟»
خندید و گفت «پیشنهاد خوبی است.»
همین وقت که کاروان کتابگردی مشغول عکس و کتابدیدن و گفتگو بودند، گروهی از دوستان داستاننویس و منتقد در اتاقک پرنور کتابفروشی، کتابهای استاد رضا جولایی را با حضور خودش نقد میکردند.
از آقای کشتپور دعوت کردم به بالکن رو به خیابان کتابفروشی. گفتم «کاش اجازه بدهید اولین کتابفروشی سرباز منطقه در اینجا افتتاح شود.»
گفتند «خیلی هم عالی.» و بعد آقای مسجدجامعی و آقای حسینپور و آقای ضرغامی و آقای آموزگار آمدند و آقای جولایی و منتقدان هم رسیدند و فرناز شهیدثالث و اسماعیل جلالی، به نمایندگی از این گروه گفتند «ما داستان ایرانی میخوانیم.»
و گفتم «کاش چنین جلساتی در عیان و در همین بالکن برگزار شود که مردم با دیدن کتابخوانی مردم، کنجکاو بشوند که کتابخواندن، نوعی عبادت است که نصیب هر کسی نمیشود.»
برای کتابفروشی سرباز چه پیشنهادی دارید؟