نویسندهی محبوب خود را بشناسیم.
گفتگو با شاری لاپنا، نویسندهی رمان «زن همسایه»
کِیت نیوتن
در شبی تابستانی، کورا، نوزاد آنه و مارکو کانتی ناپدید میشود، در حالی که والدینش به مهمانی در خانه همسایه دیوار به دیوار خود رفتهاند. این ماجرا پای پلیس را به ماجرا باز میکند و حتی والدین نوزاد در معرض اتهام قرار میگیرند. واقعا چه اتفاقی برای کورا افتاده است؟ «زن همسایه» رمانی مهیج و روانشناسانه است که شما را بر جای خود میخکوب میکند.
کیت نیوتن: پیش از هر چیز باید بگویم یادم نمیآید هیچ کتابی را با این سرعت خوانده باشم. با وجود مشغلهای که داشتم، آن را سه روزه تمام کردم و این نشان میدهد که این کتاب کاملا مخاطب را درگیر خودش میکند. لطفا بگویید ایدهی اولیهی نوشتن این رمان از کجا به ذهن شما رسید؟
شاری لاپنا: دنبال یک موضوع مهیج بودم و میخواستم این موضوع با خانه و خانواده ارتباط داشته باشد. یک روز به فکرم رسید اگر یک پرستار بچه در آخرین لحظه قرارش را لغو کند و سر کارش نرود، چه اتفاقی میافتد؟ والدین بچه چه میکنند؟ آیا بچه را تنها میگذارند و به مهمانی میروند؟ اگر میزبان از آنها بخواهد بچه را با خودشان به مهمانی نبرند، آیا بچه را تنها خواهند گذاشت؟ اگر شوهر راضی باشد ولی مادر بچه نه، آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ آیا شوهر میتواند همسرش را راضی به این کار کند؟ به این ترتیب هستهی اولیهی داستان در ذهنم شکل گرفت و داستان را ادامه دادم.
کیت نیوتن: موضوع تنها گذاشتن کودکان در خانه همیشه یکی از موضوعات داغ رسانهای بوده است. من یاد داستان مدلین مک کان مربوط به چند سال پیش میافتم و داستانهای دیگری مثل فراموش کردن بچهها توی ماشین و ... چنین وقایعی باعث عصبانیت مردم نسبت به چنین والدین سهلانگاری میشود. والدینی که تصمیم اشتباه آنها خسارات جبرانناپذیری به وجود میآورد. اما شما در ساخت و پرداخت شخصیت آنه و مارکو طوری عمل کردهاید که خواننده با آنها احساس همدردی میکند، چطور این کار را کردید؟
شاری لاپنا: سعی کردم فضایی خاکستری ایجاد کنم که خوانندهها رفتار و کردار آنه و مارکو را درک کنند، اگر چه با کار آنها موافق نباشند. اول از همه پرستار بچه زنگ میزند و قرار را لغو میکند. آنها قصد نداشتند بچه را در خانه تنها بگذارند، به خاطر این اتفاق چنین برنامهای پیش آمد. از طرف دیگر میزبان خواسته بود بچه را همراه خود نیاورند، آنه و مارکو هم نمیخواستند بیادبی کنند و درخواست او را نادیده بگیرند. خانهها دیوار به دیوار هم بودند و آنها هر نیم ساعت به بچه سر میزدند، ضمن این که از دستگاه مانیتور کودک هم استفاده میکردند، هر چند تصویر آن مشکل داشت. سعی کردم با قرار دادن این جزئیات کنار هم، نشان دهم که احتمال رخ دادن چنین حوادثی دور از ذهن نیست. ممکن است هر کس دیگری هم جای آنها بود، این کار را میکرد، حتی اگر نیت بدی نداشت. کسی باور میکند که وقتی در خانه همسایه است، دزدی بیاید و از توی خانهای که درهایش قفل است، بچه را بدزدد؟ البته که نه. تا چنین اتفاقی نیفتد، کسی احتمالش را نمیدهد.
کیت نیوتن: شما واقعا به اعماق روان آنه نفوذ کردید. یکی از بخشهای جالب داستان وقتی است که زنان عضو گروه مادران بعد از گم شدن کورا برای او ظرفهایی از غذاهای آماده میآورند و آنه این کار آنها را این گونه میبیند: «مهربانی و در عین حال بیرحمی و بیملاحظگی». این عبارت دریچهای باز میکند به نوع درک آنه از مسائل و این که چگونه اطلاعات را پردازش میکند. چگونه وضعیت روانی او را ساختید؟ آیا به روانشناسی علاقه دارید یا زمینه فعالیت در این حوزه را داشتهاید؟
شاری لاپنا: خب، من فکر میکنم هر نویسندهای به مباحث روانشناسی علاقه دارد. من به طور رسمی و آکادمیک روانشناسی نخواندهام، اما مطالعه آزاد زیادی در این زمینه داشتهام. وقایع اطرافم را به دقت مشاهده میکنم و با مردم حرف میزنم. من درباره احساساتم صادق هستم و مشکلاتم را پنهان نمیکنم. دوستانم هم همینطورند و با من خیلی راحت از مسائلشان میگویند. بنابراین با احساسات زنانه به خوبی آشنا هستم. فکر میکنم خودم هم بخشی از احساسات آنه را تجربه کردهام، چون قبل از اینکه بچهدار شوم، چند بار سقط جنین داشتهام، بنابراین کاملا میفهمم وقتی تازه بچهات را از دست دادهای و دوستانت را همراه بچههایشان میبینی، چه حس دردناکی دارد.
کیت نیوتن: شخصیتهای کتاب آدمهای سه بعدی هستند. خود من گاهی طرف آنه هستم و گاهی مارکو. خوانندهها راحت میتوانند با شخصیتی که داستان دارد از دید او روایت میشود، ارتباط برقرار کنند. فکر میکنم در کار پرداخت شخصیتها و روایت داستان بسیار خوب عمل کردهاید. آیا شما از تکنیک نویسندگی خاصی استفاده کردهاید که بتوانید داستان را از درون ذهن شخصیتهای مختلف روایت کنید؟
شاری لاپنا: از تکنیک خاصی استفاده نکردهام. سعی کردهام به عمق ذهن شخصیتها نفوذ کنم و از زاویه دید آنها مسائل را ببینم. بنابراین هیچ وقت دربارهی زاویهی دید روایت داستان مشکلی نداشتهام. ضمنا روایت از ذهن یک شخصیت مونث یا مذکر برایم مشکلی ایجاد نمیکند. حرکت میان شخصیتهای مختلف را دوست دارم. من به عنوان نویسنده، بیش از شخصیتها میدانم و به داستان دسترسی دارم و در واقع کنترل روند داستان را در دست دارم.
کیت نیوتن: نه تنها داستان را از زاویههای دید مختلف روایت کردهاید، بلکه برای نوشتن آن از زمان حال استفاده کردهاید که کار آسانی نیست و هر داستانی را نمیتوان با روایت زمان حال، خوب از کار درآورد. اما شما واقعا خوب از پس آن برآمدهاید و استفاده از زمان حال به تعلیق و هیجان داستان افزوده است. آیا از ابتدا برای این کار برنامه داشتید؟ استفاده از این سبک برای شما مشکلی ایجاد نکرد؟
شاری لاپنا: بله، انتخاب زمان حال برای روایت داستان و استفاده از چند زاویه دید از ابتدا آگاهانه بود. زمان حال انتخاب مناسبی برای روایت داستانهایی مانند این است که در زمان کوتاهی اتفاق میافتند و میتوان از طریق آن خواننده را مستقیما در بطن ماجرا قرار داد. تا جایی که به یاد دارم مشکلی از این بابت نداشتم. اولین بار بود که از این زمان برای نوشتن استفاده میکردم و احساس کردم که برای روایت داستان مناسبترین است.
کیت نیوتن: به عنوان یک نویسنده، فکر میکنم نوشتن در ژانر معمایی کار دشواری باشد. باید خواننده را در تعلیق نگه داری و در عین حال خستهاش نکنی. شما چطور این مسأله را مدیریت کردید که با حفظ هیجان و سرعت داستان، بتوانید گرهافکنی و گرهگشایی کنید؟
شاری لاپنا: سرعت روند داستان خیلی اهمیت دارد. از ابتدا قصد داشتم این رمان پر کشش و پر هیجان باشد. میخواستم پیشرفت داستان سریع باشد. البته تکنیکهایی هم برای این کار وجود دارد، مثل کوتاه بودن فصلها و به اوج رساندن هیجان در انتهای هر فصل که همیشه روش خوبی بوده است. از طرف دیگر سعی کردم حجم رخداد وقایع را در هر صحنه بالا ببرم. در هر صحنه سعی کردم از رازهای شخصیتها پرده بردارم، گرهافکنی و پیشبرد همزمان داستان، ایجاد سوالات گوناگون در ذهن خواننده و پیشبینی اتفاقات آینده از دیگر تکنیکهای مورد استفاده در خلق صحنهها بوده است. سوالات بیجواب خواننده را وادار میکند پیش برود و حقایق را کشف کند. تحریک کنجکاوی مخاطب کار هیجانانگیزی است.
کیت نیوتن: قهرمانان شما در ادبیات چه کسانی هستند؟ آیا از نویسنده خاصی تأثیر پذیرفتهاید؟
شاری لاپنا: من با داستانهای آگاتا کریستی، ژوزفین تی، دافنه دو موریه و پاتریشیا های اسمیت بزرگ شدهام. نمیدانم کدامیک بیش از دیگری بر من تاثیر داشتهاند، اما من عاشق داستانهای خوب هستم، خصوصا داستانهایی که دارای تعلیقهای روانشناسانه باشند.
کیت نیوتن: و سوال آخر، میتوانید از پروژهی بعدی خود برایمان بگویید؟
شاری لاپنا: فقط همین قدر میگویم که رمان بعدی نیز یک رمان پر هیجان و معمایی است!
کیت نیوتن: ممنون که وقت گذاشتید و در این گفتگو شرکت کردید. بیصبرانه منتظر رمان جدید شما هستیم.
پس از استقبال خیرهکنندهی مخاطبان از رمان زن همسایه با ترجمهی عباس زارعی، به زودی رمان جدید شاری لاپنا در نشر آموت منتشر خواهد شد.
https://t.me/aamout/7971