محمد اسماعیل حاجی علیان از نویسندگان حوزه هنري استان سمنان ، در معرفی خود می گوید: متولد سال 1359 در سَنگسَر سمنان بوده و کارشناس ارشد حفاظت و مرمت اشیای تاریخی و فرهنگی و استاد دانشگاه و معاون آموزشی و پژوهشی حوزه هنری استان سمنان هستم.
در دانشگاه هنر سمنان مرمت و صنایع دستی تدریس میکنم، البته در دانشگاههای آزاد و علمی و کاربردی هم تدریس کرده و رییس انجمن هنرهاي تجسمی شهرستان سمنان نیز هستم. آثارم در 3 دوره از جشنواره ملي داستان كوتاه رضوي «کبوتر حرم» ، جشنواره شعر و داستان جوان فلک الافلاک خرم آباد، جشنواره قصص قرآنی، جشنواره بالاتر از زلالی (ایثار و شهادت)، جشنواره داستان «مهر» همدان ، چهارمین دوره جایزه ادبی یوسف ، هفتمین دوره جایزه ادبی اصفهان ، اولین دوره جشنواره وقف ، چشمه همیشه جاری ، جشنواره لباسی برای فرشته «حجاب و عفاف» و ... برگزیده شده اند.
نخستین دوره جایزه ادبی "رمان اول ماندگار" از سوی ماهنامه اینترنتی ماندگار، با هدف کشف و حمایت از استعدادها در زمینه رماننویسی و چاپ آثارشان برگزار میشود ، رمان او با نام "چهار زن" جایزه رمان اول این مسابقه را از آن خود کرده است.
برای برنده اول این جایزه ادبی لوح تقدیر، امکان چاپ اثر و پرداخت 11 درصد قیمت پشت جلد کتاب به عنوان حق التالیف برای هر نوبت چاپ، برنده دوم لوح تقدیر، چاپ اثر و پرداخت 10 درصد قیمت پشت جلد کتاب به عنوان حق التالیف برای هر نوبت چاپ و برنده سوم لوح تقدیر، چاپ اثر و پرداخت 9 درصد قیمت پشت جلد کتاب به عنوان حق التالیف برای هر نوبت چاپ در نظر گرفته شده است.
این جایزه که فراخوانش تیرماه سال جاری اعلام شده بود، ویژه آثاری بود که اولین رمان نویسنده باشد؛ یعنی تا هنگام برپایی این مسابقه، هیچ رمانی از نویسنده به چاپ نرسیده و یا به ناشری سپرده نشده باشد. همچنین رمان ارسال شده نمی بایست در هیچ سایت و وبلاگی منتشر شده باشد.
همچنین در فراخوان جایزه اعلام شده بود که رمان هایی که از نثر امروزی و روایتی داستانی برخوردار باشند، در اولویت قرار می گیرند و داستان های پیشرو و متفاوت طی فراخوانی در مسابقه ای با عنوانی دیگر در آینده مورد داوری قرار خواهند گرفت.
در مورد "چهار زن" توضیح میدهید؟
"چهارزن" قصه چهار زن را با اسامی "ظریفا" ، "ماهی"، "فرخ رو" و "یاسین" را روایت می کند که با دکتری به نام سهراب دلخواه ایرانی در ارتباط هستند؛ فضا، فضای روانکاوی شخصیتها و مشکلاتی است که این زنان دارند و در فضای ارتباطشان این مشکلات بررسی می شود. تم اصلی رمان برداشت آزادی از آیات 11 تا 18 سوره نور در مورد اتهام به زنا و اینکه چه عواقبی دارد است. در مورد اتهام به زنا و اینکه وقتی شاهدی برای این امر ندارند، چطور میتوانند به این راحتی راجع به این موضوع درباره افراد قضاوت می کنند و در مورد آن حرف می زنند. یکی از شخصیتها به نام "فرخ رو" متوجه چنین اتهامی میشود در حالیکه چنین چیزی پایه و اساسی ندارد و حتی این فضا روی زندگی شخصی افراد تاثیر میگذارد.
چه زمانی نوشتن رمان را شروع و چه زمانی آن را به پایان بردید؟
بهمن 89 نوشتن را شروع و شهریور 90 آن را تمام کردم.
جز این رمان آثار دیگری دارید؟
پنج مجموعه داستان دارم. 2 مجموعه داستان به نامهای "آدمک چوبی وسوت بلبلی" ،"اسبی را که من کشتم" در دست انتشار دارم. مجموعه داستان "اینجا یکی دیگر را چال کردند" و چاپ دوم مجموعه "قربانی" و رمان تاریخی "سمفونی بابونههای سرخ" را در ارشاد دارم. رمان "ایران شاه" نیز دیگر رمان تاریخی ام است. "مقام گورخانه" مجوز گرفته و آبان ماه وارد بازار میشود. مجموعه داستان دیگری نیز دارم که هنوز برای انتشارتی نفرستادهام. " چهارزن " هم قرار است توسط حامی مسابقه رمان اول ماندگار چاپ شود.
بین شهرت و نویسندگی رابطهای می بینید؟
شهرت با نویسندگی خیلی تطابق ندارد، چون هم تعداد تیراژ آثار پایین است و هم جمع مخاطبین کتاب محدود است. به این واسطه شناخته می شوید اما شهرت به دست نمی آورید و شهرت بحثی ضمنی است.
نویسندگی شغل محسوب می شود؟
نه این طور نیست . همه میدانیم نویسندگی جنبه مالی آنچنانی ندارد و به قضیه نشر و توزیع کتاب مربوط می شود. وقتی می گویید نویسنده هستید می پرسند :خوب شغلت چیست؟! نمی توانیم روی حق التالیف پشت جلد کتابها حساب کنیم.
چه هدفی را از نوشتن دنبال می کنید؟
نویسندهها بیشتر در پی خوانده شدن هستند. اینکه شخصیتها و زندگیهایی که خلق میکنند خوانده و دیده شود، تاثیر گذاری و تاثیر پذیری لازم را داشته باشد.
اوج آرزوتان در حوزه نویسندگی چیست؟
همه نویسندهها آرزو دارند نوبل ادبیات را دریافت کنند که البته این جایزه از نویسندههای ایرانی دریغ شده، اما من دوست دارم مردم آثارم را دوست داشته باشند.
از بین نویسندههای ایرانی کدام را می پسندید؟
ابوتراب خسروی، محمد محمدعلی، بزرگ علوی، صادق چوبک، کلیدر محمود دولت آبادی را 3 بار خوانده ام. بیشتر از همه اینها سمفونی مردگان و سال بلوا از عباس معروفی را دوست دارم. از بین نویسندههای جوانتر نگاه مجید قیصری را دوست دارم، اژدها کشان و عروس بید یوسف علیخانی را هم میپسندم. کار امیر حسین چهلتن را هم دوست دارم.
اگر با نویسنده بزرگی روبرو شوید راجع به چه چیزی از او می پرسید؟
حالش را می پرسم و چگونگی گذران زندگیاش را جویا میشوم. راجع به کار از نویسنده پرسیدن ناآگاهی فرد را میرساند. وقتی نویسنده اثری را مینویسد، بعد از تمام شدن کار دیگر اثر متعق به او نیست و هیچ سوالی نباید از خود نویسنده درباره آن پرسید. بنابراین بهترین کار این است که راجع به کارهای جدیدشان و حال و احوالشان پرسید و این دلنشین تر است.
بهترین نویسندهای که در سطح بین المللی می شناسید چه کسی است؟
زیست بوم برایم خیلی مهم است،البته این مساله فقط برایم مهم نیست و همه میدانند که زیست بوم روی نویسنده تاثیر متقابل میگذارد. اما معتقدم نویسندههایی که در این زیست بوم زندگی میکنند و این فرهنگ را شناختهاند، بهتر می توانند برای مردم این فرهنگ روایت داشته باشند. تا بتوانیم درک زیست بومهای نویسندههای خارجی را داشته باشیم کمی از خود کیفیت اثر می زند، همان طور که می دانیم ترجمه اثر خیلی خوب هم باز هم از اثر می زند.
بنابراین پیام یا دریافت نهایی از اثر چون جدا از فرهنگ خواننده است فکر نمی کنم خیلی خوب بتواند با آن ارتباط برقرار کند، مگر اینکه نویسنده به مفاهیم بنیادی بپردازد. نویسندههایی که آثارشان در مورد کهن الگوها است مرز و زیست بوم نمیشناسد و همه جوانب بشری را شامل می شود و در این شرایط قضیه فرق می کند، اما رمانی که به مجموعهای خاص یا مرز و بوم خاصی می پردازد آنچنان لذتی از آن نمی برم،هر چند که خواندن این آثار را هم وظیفه خود می دانم و این آثار را میخوانم.
جایزه ادبی رمان ماندگار می تواند اتفاق خوبی باشد؟
قطع به یقین همین طور است، نویسندهای که مدت زمانی تلاش می کند و اثری را خلق میکند، علاوه برا اینکه خودش خوشحال میشود از دیدن نتیجه زحمتاش، برای معرفی این اثر و حجم کمی از مخاطب که داریم تاییدیهای که جشنوارههای مختلف به آثار میدهند میتوانند انگیزه خوبی برای خرید آثار و شناخته شدن آن باشد. بنابراین جشنواره می تواند خوب و تاثیر گذار باشد.
بخش اعظم جشنوارههایی که وجود دارند موضوعی هستند وشکل گیری جشنوارهای با موضوع آزاد باعث میشود خلاقیت نویسندهها بیشتر بروز پیدا کند. نویسندهها میتوانند این جسارت را به خود بدهند که از خلاقیت در نوشتههای خود استفاده کنند بدون اینکه واهمه ای داشته باشند. نویسندهها در این جشنواره با دل راحت مینویسند.هر چند معتقد به این نیستم که وقتی اثری در جشنوارهای پذیرفته شده دلیل بر این باشد که این اثر داستان خوب و کاملی باشد و بهتر از آن نتوان نوشت،اما داستان خوبی است که در این فضا پذیرفته شده است.