فرهیختگان/مریم توفیقی: برای توصیف کتاب «خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ» نوشته «زینگ جیان»، کتابی که مُهرِ جایزه نوبل بر پیشانیاش میدرخشد، باید هم اهل سینما باشی و هم اهل ادبیات! هم منتقد ادبی باشی و هم منتقد سینما! «زینگ جیان» آنچنان که در پیشینهاش میخوانیم در کنار نویسندگی نمایشنامهنویس، کارگردانِ تئاتر و فیلمساز نیز است و حالا در کتاب خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ این روح هنری با ابعاد گوناگون در کلماتش نمود کامل پیدا کرده است.
رمان «خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ» با شش داستان کوتاه نوشته شده است که دارای عناوین زیر هستند: «معبد»، «پارک»، «چنگه»، «حادثه»، «خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ» و «در یک لحظه».
روح و حسی که در تمام این شش داستان در جریان است و وجه مشترکی دارد روح زیبای زندگی است. نویسنده خط زندگی و حوادثش را از دریچه دوربین چشمانش بسیار ریزبینانه دنبال کرده و مخاطب را درکوچه پس کوچههای شخصیتهای داستانش با خود همسفر میکند.
- در داستان «معبد»، نویسنده کام مخاطب را با واقعهای دلنشین چون ماه عسل زوجی که پس از سختیهای بسیار به هم رسیدهاند و به ماه عسلی دو هفتهای رفتهاند شیرین میکند. درک و عشق متقابل بین این زوج مخاطب را همان اول سرحال میآورد و مشتاق داستانهای بعدی میکند.
- در داستان «پارک»، «زینگ جیان» ذهن مخاطب را کمی درگیر من و اوهای ننوشته دیالوگهایی میکند که ما را به یاد نمایشنامههای تئاتر میاندازد. در این داستان نویسنده مخاطب را با دو شخصیت آشنا میکند که دوست قدیمیاند، پس از سالها در پارکی همدیگر را یافتهاند و به مرور خاطرات میپردازند؛ اهل بحث نیستند و سریع در مقابل پاسخهای قانعکننده شخص مقابل تسلیم شده و حقیقت را واقعبینانه قبول میکنند.
- اما نویسنده در داستان «چنگه» تلاش برای زنده ماندن و مبارزه با مرگ را تا آخرین نفس، بسیار زیبا به رشته تحریر درآورده است. آنچنان که راوی این داستان بسیار منطقی و امیدوار خود را از خطر حتمی مرگ نجات میدهد. منطق در تمام داستانهای «زینگ جیان» موج میزند. راوی داستان چنگه در لحظه مواجهه با مرگ با این تز فکری به ساحل نجات میرسد:
«نباید بگذارد هیچ فکری حواسش را پرت کند، فکر ترس را باید از سرش بیرون کند.» (ص ۴۶)
- «زینگ جیان» در داستان «حادثه» بسیار سینمایی مینویسد! او اپیزود آخر زندگی یک مرد را که از سرگذشتش بیاطلاعیم به تصویر آغازین داستانش پیوند داده است؛ مردی که کالسکهای به دوچرخهاش وصل است و بیهوا به سمت اتوبوس تندروی خیابان میرود! تقابل مرگ و زندگی در این داستان در جریان است و باز هم این حس قوی زندگی است که در صدای نوزاد و گریهاش بر سایه سرد مرگ غلبه میکند. صحبتهای رایج کوچه بازاری مردم شهر در مقابل اتفاقاتی چون تصادف و شایعات داغ بیریشه در این داستان مورد توجه نویسنده قرار گرفته است.
- حالا باید دید نویسندهای که جایزه نوبل را از آن خود کرده در داستان « خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ» که آن را برای نام اصلی کتابش هم انتخاب کرده و نشاندهنده علاقهاش به این داستان در بین پنج داستان دیگرش است از چه سخن گفته است!
داستان در ابتدا از زبان کودکی روایت میشود که درباره خانه روستایی، پدربزرگش و وقایع پیرامون زندگی روستاییشان صحبت میکند. در ادامه با یک پرش چندساله متوجه میشویم. کودک داستان بزرگ شده و دلتنگ و بیتاب کودکی و خاطراتش است و به این منظور سعی میکند با برگشتن به روستایی که دیگر با آن دوران تفاوت زیادی پیدا کرده، پلی بزند بین زمان حال و گذشتهاش! پدربزرگ پسر نقش پررنگی در زندگی و خاطرات کودک دارد. در واقع پدربزرگ به نوعی قهرمان کودکیهای پسر بوده و حالا راوی ما که کودک بزرگ شده است در جستوجوی قهرمان کودکیاش و هر آنچه او را به آن دوران متصل کند به روستای آبا و اجدادی خود بازمیگردد و سعی میکند هدیهای در خور شایستگی پدربزرگ، برایش ببرد! در این داستان که قطعا نور چشمی نویسنده بوده «زینگ جیان» حرف دلش را از زبان کودک با مخاطبانش درمیان میگذارد! « دوست دارم رمانی بنویسم آنقدر سنگین که مگسی را خفه کند!» (ص ۸۴)
داستان «خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ» درواقع بازگشت کودکی است به گذشتهاش؛ گذشتهای که دیگر اثری از آن باقی نمانده اما در ذهن کودک دیروز و مرد جوان امروز خاطرات کودکی و قهرمان زندگیاش یعنی پدربزرگ همچنان زندهاند و با او زندگی میکنند.
- بالاخره نویسنده در داستان آخر خود «در یک لحظه» تمام هنرهای خود را در معرض نمایش قرار میدهد و چون فیلمسازی متبحر داستان جدیدش را با برشهایی از داستانهای قبلی خود از قاب نگاه مردی که پشت به دریا نشسته در صفحه چشمان مخاطب به تصویر کشیده و تدوین نهایی را میکند. گریزهای هوشمندانه «زینگ جیان» به اتفاقات داستانهای قبل باعث میشود ذهن مخاطب حوادث قبلی داستانهای گذشته را با کلمات و مکانهای مشترک داستان جدید مرتبط بداند. او به ریزترین اتفاقات روزمره زندگی از نزدیک نگاه کرده و ذهن مخاطب را درگیر چهها و چراهای متعددی میکند.
در پایان باید به ترجمه شیوا و روان مترجم این کتاب «مهسا ملکمرزبان» اشاره کرد که این ادبیات پیچیده سینمایی داستانی را که مختص اندیشه نویسندگان و فیلمسازان شرق دور است به خوبی به زبان فارسی ترجمه کرده است.