اواخر پاییز پارسال بود که دوست خوب مترجمام علیرضا کیوانی نژاد زنگ زد که در حال تولید برنامهای هستند به اسم من یک نویسنده ام
آمدند خانه. بیش از دو ساعت و نیم بودند. یک ساعت و نیم حرف زدم. سوالاتی پرسیدند و درباره سه گانه یوسف علیخانی و بیوه کشی و اندکی از خاما گفتم
خاما دو سه ماه بعدش در اول بهمن منتشر شد. خوشبختانه شنیدم چند دقیقه از خاما را خواندهاند
تهیهی چنین برنامهای حرکت روی لبهی تیغ را میماند. از یک سو تیغبهدستان ِ تلویزیون در کمین هستند و از سویی، آنها که همیشه تیغ بر کمر دارند در انتقاد به حرفهای هنوز زده نشده و متنهای هنوز خواندهنشده؛ چه با رسانهی خارجی حرف بزنی و چه با رسانهی ایرانی.
البته که خوشتر دارم اول با رسانهی خانگی - اگرچه میلی - همکلام بشوم که معتقدم نویسنده تا در خانهاش شناخته نشود، در خارج از خانه، هرگز شناخته نمیشود
آنونس مستند من یک نویسنده ام
شنبه تا چهارشنبه / ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه
ماه مبارک رمضان
شبکهی چهار تلویزیون
https://www.instagram.com/p/Bi5cX7IlH-1/