صبح دیدم یکی از رفقا نوشته بود در جلسهای در دانشگاهی که دانشجویاناش گیر داده بودند به سینمای ایران و نمونههای موفق در جهان، گفته «هر وقت دانشگاههای ما شد دانشگاه هاروارد، سینمای ما هم خواهد شد هالیوود.»
خواستم آنجا بنویسم حکایت این موضوع یادآور نویسندهها و منتقدان ماست که هر وقت شدند مثل نویسندههای معروف و بفروش جهان، آنوقت انتظار داشته باشند ناشران ما بشوند نشر پنگوئن.
اما ننوشتم.
خواستم آنجا بنویسم هر وقت نویسندههای ما به جای کلیگویی و خواندن رمانهای درجهی یک دنیا (که بعید میدانم کامل هضماش بکنند، آمدند و یکبار بدون پیشفرض رمانهای جوجو مویز را خواندند، آنوقت شاید ادبیات ایران تکانی خورد.
ننوشتم اما.
کامنتهای اینجا را هم میبندم که حوصله حاشیه و فحش خوردن ندارم (تایید که همیشه هست). اگر هم این دوستان این کتابها را خواندند، خوشحال میشوم نقد مستدل و منطقیشان را بنویسند که چرا نویسندهای مثل مویز با هر کتاب جدیدش، بازار کتاب جهان را به دست میگیرد و
همین
https://www.instagram.com/p/B4W5z27gddt/?igshid=3wu3ecmuibjs