«حمید عبدالهیان»

بخشی از زمین‌های روستای زادگاهم، دم‌زار (به کسر دال) است؛ یعنی همان دیم‌زار. گندم و جو و عدس و ماش و ... می‌کارند به فصلی و باران اگر باشد و زمین یاری کند، بار می‌دهد، اگر نه که هیچ.

آن اوایل که می‌خواندم فلانی نظراتش دیمی است، فکر می‌کردم دارد فحش می‌دهد.

بعدها که دقت کردم دیدم نه اتفاقا، دارد تعریف می‌کند.

دیمی یعنی این‌که خودپرورده و نه آب‌پرورده که زمین دم‌زار، آبیاری نمی‌شود.

خودم را در حوزه‌ی #ادبیات، آدمی دیمی می‌دانم چون هیچ‌وقت معلم نداشتم. اوایل که شروع کرده بودم به خواندن، داستان‌ها را می‌‌خواندم و بعد می‌رفتم با نویسنده‌اش حرف می‌زدم (گفتگو) و چون پول لازم داشتم، آن گفتگوها را به روزنامه‌ها و مجلات می‌دادم که کرایه‌ی خانه‌‌ام دربیاید؛ در واقع روزنامه‌نگار نبودم و هیچ‌وقت هم نشدم.

دیمی می‌خواندم و دیمی گفتگو می‌کردم؛ همه را به قصد آموختن.

ده سال اول که گذشت، غرور برم داشت. نگاهی به اطرافم کردم و دیدم هیچ‌کدام از نویسندگان و منتقدان اطرافم، آن‌گونه که من نسل‌های داستان‌نویسی امروز ایران را می‌شناسم، نمی‌شناسند. هنر نکرده بودم. نشسته بودم خوانده بودم سیستماتیک و آن‌هایی را که زنده بودند، دیده بودم و مهرشان شامل حال‌ام شده بود. مرده‌ها را هم بیشتر از چشم دیگران خوانده بودم.

تا یک روز که یکی گفت «یکی هست که بسیار آکادمیک و اصولی، #ادبیات_امروز_ایران را می‌شناسد و نقد می‌کند.»

پرسیدم «کی؟»

گفت «استاد دانشگاه است.»

با خنده گفتم «مگر در میان دانشگاهیان این مملکت کسی ادبیات معاصر را می‌شناسد؟»

بعد یاد روزهای #دانشکده افتادم که با حسرت می‌رفتم سر کلاس‌های بچه‌های زبان و ادبیات فارسی؛ خودم دانشجوی زبان و ادبیات عرب بودم. اوایل ناراحت بودم که چرا زبان فارسی را زودتر نزده بودم که عربی باید بخوانم.

یک چندوقتی که گذشت، عصبی شدم. گفتم «این بود زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه؟» و دیگر سر هیچ‌کدام از کلاس‌های‌شان نرفتم. وقتی دیدم همه‌شان در همان قرون ماضیه مانده‌اند، بهتر دیدم تاریخ بیهقی تصحیح اکبر فیاض را بخوانم تا بنشینم سر کلاس‌های پر از چرت.

گفت «جدی می‌گم. یکی هست که خیلی خوب تمام نویسندگان معاصر را می‌شناسد.»

اول نخواستم ببینم‌اش؛ از روی خودخواهی. که دوست نداشتم یک کس دیگری هم سال‌ها وقت‌اش را گذاشته باشد برای خواندن و شناختن ادبیات معاصر. این خلق آدمی است که دوست دارد تک باشد.

بعد دیدم‌اش؛ دکتر #حمید_عبدالهیان را.

و حالا در سن ۴۵ سالگی چون کودکی نوآموز دوست دارم بروم سر کلاس‌هایش.

شما می‌شناسیدش؟

 

https://www.instagram.com/p/CBPxkqOJ6xA/?igshid=1y04l2h41gjnz

 

https://instagram.com/abdollahianham/

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2024© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو