یادداشت های یک کتابفروش

دیشب یکی پیام گذاشته بود «چقدر همه‌تون قشنگید.»
دوباره برگشتم و عکس‌های حسام‌جان را دقیق نگاه کردم و دیدم چقدر درست گفته.
و این قشنگی که به صورت نیست. به سیرت است که در لبخندهای‌تان سرریز شده بود.
و آدمی وقتی حالش خوب باشد (یا بشود) همین می‌شود؛ سیرتش بر صورتش می‌نشیند به خنده و شادی.

چند روز بود چشم راست‌ام را بیشتر حس می‌کردم؛ مدام می‌پرید. می‌دانستم و نمی‌‌دانستم چرا.
و مثل همیشه تا دقیقه‌ی آخر نمی‌دانی آیا کسی می‌آید یا نه. و اگرچه هر سال در #نمایشگاه_کتاب_تهران و در طول سال در #کتابفروشی_آموت دیده‌ام که حتی دوستان ساکت گروه کتابفروشی، با چشم‌های روشن و قلب‌های مهربان می‌آیند تا #نشر_آموت بهشان سلام کند اما باز ندانستن، مثل یک جادوست که بهتر است که ندانیم و بعد از آمدنش ذوق کنیم.
همین چند روز پیش وقتی صحبت مهمان‌ها شد و کیک تولد، با وجود اصرار آرمیتاجان، من و جیمان‌جان گفتیم چهار کیلو کیک بس است. و دیروز چهارکیلوی اول که تمام شد و دوباره چهارکیلوی دیگر آمد تا به همه کیک برسد؛ نامردا به خودم نرسید!
و بعد حرف زدن در برابر آن همه چشم، یکی از سخت‌ترین کارهای دنیاست. و عجیب‌تر اینکه بیش از نیمی از چشم‌هایی را که دیشب می‌دیدم، برای اولین بار بود که آمده بودند به #کتابفروشی.
مهربان‌جان امروز می‌گفت «تکان خوردم وقتی به مُهر #آموت_خوان چنین ابهتی دادی.»
گفتم «اغراق نکردم. عین واقعیت را گفتم. وقتی یک چیزی، محدود تولید شده و معلوم نیست به چه کسی می‌رسد، این یعنی عین جادو و اعجاز. و باید از چنین مُهری مراقبت کرد و همان که گفتم. ممکن است دوستی امروز #آموت_خوان باشد و فرداروزی به هر دلیلی دوست نداشته باشد #آموت بخواند. ازشان خواهش کردم هرگز این مُهر را دور نیندازید و اگر نخواستید، برش گردانید به خودمان.»
صبح یکی از رفقای #کتابفروش زنگ زده بود برای تبریک. گفتم «همیشه آرزو داشتم #آموت_خوان ها رمان‌هایی را که می‌‌خوانند، درباره‌شان بنویسند. فقط مصرف‌کننده نمانند. خودشان هم بنویسند و این دفترچه که دقیقا 498 جلد ازش تولید شده، حتی اگر به اندازه‌ی 49 نفر تاثیر بگذارد، راضی‌ام.»
و خوشحالم مثل افتتاحیه در 28 آذر 1397، دیروز هم بدون اینکه از کسی دعوت رسمی کرده باشیم، آمدید و از نویسنده‌ها و مترجمان #نشرآموت هم ممنونم که صاحب مجلس بودند و آمدند و با #آموت_خوان ها حرف زدند.
کتاب پیشنهادی دیشب‌مان #مثل_آب_برای_گل بود.
و اما فال حافظ دیشب: «باغبان گر پنج‌روزی صحبت گل بایدش/ بر جفای خار هجران، صبر بلبل بایدش.»


https://www.instagram.com/p/C1FU2gSiHiy/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

 

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2024© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو