مریم شهبازی
خبرنگار
برخلاف اصول و قواعدی که برخی برای نویسندگی برمیشمارند نوشتن چندان سن و سال سرش نمیشود؛ البته نه اینکه مهم نباشد؛ هست. منتها گاهی میتوان استثناهایی قائل شد و اثری خلق کرد که توجه همگان به آن جلب شود، از مصداقهای سالهای اخیر آن هم میتوان به «گلندی وندرا» پرندهشناس امریکایی اشاره کرد که باوجود سالها تحصیل و فعالیت جدی در زمینه طبیعتشناسی، تازه بعد از چهل سالگی نخستین رمان خود را روانه کتابفروشیها کرده است. رمان «آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند» که در آن ردپایی از فعالیت حرفهای خودش هم دیده میشود، برای زمان قابل توجهی، وندرا را در شمار نویسندگان پرمخاطب سایت آمازون و همچنین سایتهای بررسی و معرفی کتاب نظیر goodreads قرار داد. این کتاب را که سیدرضا حسینی، ترجمه و به همت نشر آموت در اختیار علاقهمندان قرار گرفته از جهاتی شبیه شازده کوچولو نوشته مشهور اگزوپری میدانند؛ هرچند که حسینی اعتقادی به این مسأله ندارد و این شباهت را تنها متوجه بخش ابتدایی کتاب میداند. در خلال گفتوگویی که با این مترجم داشتهایم و همچنین ترجمه یکی از مصاحبههای گلندی وندرا که به همت سیدرضا حسینی انجام شده فرصتی برای آشنایی بیشتر با این کتاب خواهید یافت؛ رمانی که حسینی آن را تلنگری برای انسان امروز میداند.
چطور شد که به سراغ ترجمه «آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند» رفتید بویژه که «گلندی وندرا» در کشورمان نویسنده شناختهشدهای نیست. تنها بحث قرار گرفتن در فهرست پرفروشها بوده یا خود اثر هم برخوردار از ویژگی خاصی است؟
این که بگویم پرفروش بودن کتاب تأثیری در انتخاب من نداشته شاید چندان صادقانه نباشد، اما تنها این مسأله نبوده چراکه «آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند»، نخستین رمان «گلندی وندرا» به محض انتشار با استقبال زیادی از سوی مردم و حتی نشریات مختلف مواجه میشود. بههرحال یکی از نکات مهم در انتخاب آثار برای ترجمه، میزان استقبال جهانی از آنها است؛ حالا بحث بعضی آثار خاص ارزشمند که تنها به هدف بهرهمندی مخاطبان ترجمه میشوند متفاوت است. در آمازون که بزرگترین سایت عرضه کتاب جهان است برای مدتها در فهرست پرفروشترین آثار آمازون قرارگرفته بود که اتفاق کمی نیست. حتی در سایت goodreads هم این رمان با نظرات مثبتی از سوی خوانندگان کتاب قرار گرفت، goodreads سایتی است که خوانندگان کتاب از سراسر جهان در آن نظرات خود را نسبت به آثار مختلف منتشر میکنند. نقدها و بررسیهایی که درباره رمان مورد بحثمان نوشتهشده بودند همگی گویای مواجههام با داستانی خواندنی بود. این کتاب برخوردار از داستان و موضوعی تازه و جذاب است.
در حالی که شما معتقد به نو بودن موضوع رمان هستید برخی از شباهت آن با «شازده کوچولو» میگویند! از این بابت نقدهایی هم متوجه نوشته گلندی وندرا شده!
این شباهت تنها در بخش کمی از کتاب است و نمیتوان بر این اساس آن را اقتباسی از شازده کوچولو دانست. هرچند که حتی اگر اثری با اقتباس از دیگر نوشتهها تألیف شود هم اتفاق عجیبی نیست و نباید آن را نقطهضعف دانست. این شباهت تنها در فصل نخست دیده میشود و تصور اقتباسی بودن آن را پیش میآورد. اما در مواجهه با دیگر بخشهای کتاب، خواننده متوجه اشتباه بودن این تصور میشود. اتفاقاً این نوشته گلندی وندرا برعکس شازده کوچولو، اثری کاملاً رئال است؛ اما در ابتدا بهنظر میرسد از ساختار آثار جای گرفته در رئالیسم جادویی یا فانتزی پیروی میکند. هرچه بیشتر پیش بروید متوجه میشوید که با کاری اجتماعی روبهرو هستید که بخشهایی از ناهنجاریهای جهان امروز ازجمله بحث کودکآزاری را به چالش کشیده است. من این شباهت مختصر را منفی نمیبینیم، شاید حتی بتوان گفت درسی که شازده کوچولو در نوشته اگزوپری به مخاطبان میدهد؛ اینجا هم به نوع دیگری و با حفظ استقلال داستان رمان وندرا در جریان است. آنهم از زبان کودکی که بهنظر میرسد از ستارهها آمده اما در حقیقت با کودکی طرف هستیم که ممکن است اطراف هرکدام از ما زندگی کند. کودکی که هنوز به دنیای آدمبزرگها آلوده نشده و ما را تشویق میکند که با نگاه بهتری به سراغ جهان اطراف وزندگیمان برویم.
و توجهی که در عرصه جهانی به این اثر شده بیشتر به جهت مضمون بوده یا بحث ساختار آن در میان است؟
به گمانم بیشتر از طریق مضمون بوده که موفق به جلب نظر مخاطبان شده وگرنه در ساختار این اثر با اتفاق تازهای روبهرو نیستیم. بااینحال وندرا، هنر بسیاری در به کار بردن کلمات و همچنین بهرهگیری از زبان برای به تصویر کشیدن داستان رمان به خرج داده است.
از آنجاییکه این رمان نخستین نوشته وندرا است به نظر میرسد بیشتر موفق به کسب اعتبار از سوی مخاطبان شده تا منتقدان. بویژه که حرفهی اصلی او در زمینهی زیستشناسی و چگونگی حفاظت از گونههای در معرض انقراض برخی پرندگان است. نکته جالبتوجه اینکه بهندرت پیش میآید که اثری در سایت goodreds با بیشتر از سی - چهل هزار نظر روبهرو شود و این در حالی است که درباره نوشته وندرا بالای یکصد هزار بررسی و نظر منتشرشده است. حتی در سایت آمازون هم کمتر پیش میآید که کتابی با بیشتر از 2 هزار review روبهرو شود که این کتاب با بیش از دوازده هزار review در یک سال روبهرو شده، دو- سه هفته قبل سالگرد انتشار این رمان بود.
طی اینیک سال، اثر دیگری از «گلندی وندرا» منتشرشده؟
هنوز نه، اما او رمان دیگری در دست چاپ دارد که قرار شده اوایل اردیبهشتماه سال آینده منتشر شود. وندرا جزئیات چندانی درباره کتاب دوم خود نگفته، بهنظر میرسد همچنان با رمانی با مضمونی مشابه اثر نخست او روبهرو هستیم.
توضیحات بیشتری درباره داستان این رمان بدهید.
این رمان برخوردار از سه شخصیت اصلی است؛ یک زن و مرد و همچنین بچهای که در ابتدا به آن اشاره شد. هر دو شخصیت بزرگسال این رمان درگیر مشکلات متعددی هستند؛ شخصیت زن داستان بهتازگی بیماری سرطان را پشت سر گذاشته و بهرغم مواجهه با شرایطی نابسامان، در منطقهای روستایی مشغول تحقیق روی تز دکترای خود است. شخصیت مرد رمان هم با مشکلات خانوادگی بسیاری روبهرو بوده و حالا به کاراکتری مردمگریز تبدیلشده که به محلی دورافتاده پناه برده است. دراینبین یکدفعه سروکله بچهای پیدا میشود که جای خودش را در دل این دو باز میکند؛ بویژه که برخوردار از هوش سرشاری است که بهواسطه آن از مشکلات دو شخصیت بزرگسال باخبر شده و به آنان کمک میکند. به گمانم درسی که شخصیت کودک، به ما آدمبزرگها میدهد مهمترین پیام وندرا به مخاطبان است. اینکه باید با سختیها جنگید و کم نیاورد.
شخصیت زن این داستان همچون خود «وندرا» پرندهشناس است و به روی گونههای در حال انقراض تحقیق میکند، از این شباهت میتوان اینطور برداشت کرد که شاهد حضور خود نویسنده در خلال داستان هستیم؟
تنها بحث شباهت از جهت حرفه و تحصیلات نویسنده باشخصیت اصلی کتاب درمیان است؛ البته همه آنچه درباره ماجراهایی که بر این زن گذشته را میخوانید بخشی از تجربههایی هستند که خود وندرا پشت سر گذاشته است. حتی پرندهای که درباره آن در رمان آمده، پرندهای است که نویسنده دریکی از مقاطع دانشگاهیاش درباره آن تحقیق کرده است. نویسنده بیماری سرطان را تجربه نکرده اما تحقیقات زیادی درباره آن انجام داده است.
رد پای تخصص و دانش اصلی نویسنده چقدر در نوشتهاش دیده میشود؟
وندرا این رمان را بهقصد تألیف اثری داستانی با مضمون زیستمحیطی ننوشته، بااینحال اگر خواهان اطلاع از فراز و نشیبهای زندگی دانشمندی در این عرصه باشید مطالعه این کتاب فرصت خوبی است.
علاقهمند به پیگیری و ترجمه نوشتههای بعدی این نویسنده هستید؟
بله، هرچند که بهتر است قدری صبر کنیم تا ببینیم در رمان دوم هم میتواند تا این اندازه نظر مخاطبان را به خود جلب کند یا نه! از سویی برخی آثار خارجی ازنظر ممیزی با محدودیتهایی روبهرو هستند، بنابراین نمیتوانم به قطعیت در این رابطه صحبت کنم.