کتاب هفته: «م. آرام» نامی مستعار برای نویسنده رمان «نسکافه با عطر کاهگل» برنده دومین دوره جایزه رمان اول ماندگار است. این جایزه هرساله به رمانهایی تعلق میگیرد که نویسندگان آن برای اولینبار رمانی نوشته باشند و پیش از این جایزه، رمانی از آنها منتشر نشده باشد. در داستان با دو قشر متضاد بالاشهری و پایینشهری سر و کار داریم و نویسنده با تلاش بسیار سعی در ارایه تاثیر شگرف محیط بر سرنوشت انسان و شکفتن استعدادهای نهفته او دارد.
نویسنده در تلاش است تا در روایتی ساده حرف اصلی خود را بزند و از همین رو، میتوان در خلال داستان تصویر روشنی از اجتماع را مشاهده کرد، بهخصوص در توصیف روایت فقر و بدبختی و محیط فلاکتبار زندگی افراد تهیدست و علل آن موفق بوده است.
م. آرام پیشتر در گفتوگویی اعلام کرده بود: «نسکافه با عطر کاهگل شاید به نوعی درآمیختگی دو عنصر امروزی و کهن، یا ثروت و فقر باشد؛ که هر دو، رابطهای تنگاتنگ با زندگی شخصیتهای اصلی کتاب دارند. در عین حال، نوعی رویارویی هم میتواند بین دو زندگی ایدهآل و پسرفته قلمداد شود. نمایشی تراژیک از روزگار تلخ کودکانی خیابانگرد و بیگناهانی محکوم به فنا. جامعهای که به دلیل قرار گرفتن در زیر پوسته پوسیده شهری متمدن، نه به چشم میآیند و نه از خود نشانه بروزی دارند. با این همه، سرسختانه به امید رسیدن به آتیهای درخشان، یکی رؤیاهایش را فدا میکند تا دیگری پُلی شود میان برزخی جهّنم گونه و بهشتی برین. گمان نمیکنم بتوان کلیّت نسکافه با عطر کاهگل را در چند پاراگراف بیان کرد، چون موضوعاتی که در این رمان مطرح شده، لحظه به لحظه زندگی جماعتی را تعقیب میکند که همگی ما هر روز و هر دقیقه در اغلب نقاط شهرمان میبینیم.» به گفته نویسنده در نسکافه با عطر کاهگل، با دو زبان کاملاً متفاوت روبهرو هستیم. یکی خاص طبقات متمدن و اشرافی و دیگری قشر ضعیف و پس افتادهای که تکیه کلامهای خاص و منحصر به فرد خود را دارند. در واقع، کودک با زبان خودش حرف میزند، معتاد با تکیه کلامها و عاداتش، زنها با ویژگیهایشان، فقیر و غنی با شاخصههای زیست محیطیشان، عاقله مردها، استادان دانشگاه و... هم همینطور. داستان درباره پسری به نام شهریار است که از گذشته خود چیزی نمیداند اما تصاویری مبهم، گاهی او را آزار میدهند و احساس میکند جایی که در آن زندگی میکند، خانه و زندگی اصلی او نیست. اغلب اوقات هنگام خوردن نوشیدنی همیشگیاش(نسکافه) احساس میکند عطر کاهگل در مشامش میپیچد و در ادامه همیشه یک دیوار کاهگلی در ذهنش زنده میشود. سرانجام هم با مشاهده یک صحنه تصادف، حافظهاش را به دست میآورد و یادش میافتد اسم اصلی او شهریار نیست و... در اینجا به قسمتی از مطالب کتاب هم نگاهی داریم: «حال خوبی داشتم، سبک بودم و دلم آرام بود. بوی خوبی میآمد، به پلکهایم فشار آوردم و چشمهایم را با اکراه باز کردم. همه جا سپید بود و گرم. خیالم راحت شد، بالاخره مرده بودم و از بند دنیای زندههای بیوجود آزاد شده بودم.» ص ۱۶۲. رمان «نسکافه با عطر کاهگل» نوشته «م. آرام» در ۳۸۴ صفحه و به قیمت ۱۵۰۰۰ تومان توسط نشر آموت منتشرشده است.