رمان «مثل زنبور» داستان مواجهه انسان با حادثههاست؛ مادری دختر پنج ساله خود را به همراه برادر دو سالهاش به دلیل شدت فقر و ناتوانی در تامین مخارج زیستی آنها در خیابانهای ریودوژانیرو رها میکند و دخترک باید برای خود زندگی تازهای دست و پا کند.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: برخی داستانها به اندازهای رئال، قابل لمس و با بهرهمندی از ادبیاتی دقیق و حسابشده نوشته میشود که با اولین مواجهه مخاطب با آن به شکلی عجیب گریبانش را گرفته و تا رساندن او به پایان مکتومش، ر رهایش نمیکند. این داستانها اگر از گونه علمی تخیلی نباشد، بدون شک برگرفته از رویدادها و واقعیتهای زیستی است که مخاطب میتواند آن را با کندوکاوی حتی گاه کوتاه در پیرامون خود کشف، لمس و حس کند.
رمان «مثل زنبور» نوشته ایزابل ژیرار که به تازگی با ترجمه آزیتا لسانی منتشر شده است را باید در زمره چنین آثاری قرار داد. رمانی که مطالعه آن شاید بیشتر از چند ساعت از تعطیلات نوروز را نگیرد اما بدون شک تاثیرگذاری آن بر ذهن مخاطب روزها و شاید ماهها باقی مانده و به نوعی او را درگیر کشف روابط ترسیم شده در کتاب پیرامون زندگی شخصی خود میکند.
«مثل زنبور» با یک حادثه شروع میشود؛ حادثهای در ریودوژانیرو که یکی از بزرگترین شهرهای کشور برزیل است. مادری دختر پنج ساله خود را به همراه برادر دو سالهاش به دلیل شدت فقر و ناتوانی در تامین مخارج زیستی آنها در حیابانهای شهر رها میکند.
مواجهه انفرادی دختری پنج ساله با دنیای خشن و در عین حال واقعی پیرامونش نخستین ضربهای است که ژیرار در این رمان به مخاطب وارد میکند، ضربهای که به او یادآوری میکند تا پیش از این چند مرتبه از کنار چنین تصاویری ساده گذشته است؟ اما نویسنده به دنبال خلق یک ملودرام در این رمان نیست، پس قهرمان او، مخاطبش را به زندگی زیتسی بیخانمانهای شهر میبرد. به روزهای زندگی در شکاف صخرهای در ساحل دریا و گدایی لقمهای نان و یا خوابیدن در گوشهای تاریک از یک پایانه مسافری با یک سگ که تنها همدم دخترکی پنج ساله میشود به این امید که برایش غذایی مهیا کند و این دومین ضربهای است که رمان به مخاطبش وارد میکند؛ ضربهای که سعی دارد او را از خواب بیتفاوتی بپراند.
فصلهای بعدی و نحوه آشتنایی دخترک با خانواده تازهای که پس از کش و قوس فراوان، او را به عنوان مستخدم خود میپذیرد و شرایط حداقلی برای تحصیل او را فراهم میکند، ضربههای بعدی این رمان به مخاطبش را به همراه دارد، ضربههایی که همگی به صورتی واحد و متحد الشکل سعی دارند او را به کشف حقیقتی غبار گرفته راهنمایی کنند.
«مثل زنبور»با این وصف داستان ضربههایی است که به انسان ناتوان در مشاهده روابط انسانی در جوامع شهری امروزی وارد میشود در حالی که ساکنان خوابآلود و غافل در حال زندگی در آن جوامع، کمتر تمایلی به بیداری و واکنش به آن دارند. از سویی دیگر این رمان با تلنگری درونی به انسان قدرت او را برای رویارویی و مواجهه به مشکلات روحی و زیستی پیرامونش بار دیگر به رخ او میکشد.
انتخاب راوی اول شخص نیز نکته قابل توجهی دیگری در این اثر است که جدای از جسارت ژیرار در به کار بردن آن، جذابیت و باورپذیری قابل قبولی به متن داده است و آن را بیش از پیش خواندنی کرده است.
ایزابل ژیرار، نویسنده کتاب «مثل زنبور» در سال 1954 در شهر پاریس متولد شد و بیش از 20 سال است که در شهر شرانت زندگی می کند و در موسسه فنی دانشگاهی آنگولم (IUT) به تدریس زبان انگلیسی مشغول است و رمان حاضر نخستین کتاب اوست.
این کتاب یکی از پنج نامزد جایزه ادبی مدارس و دبیرستانهای آنگولم بود که توانست آن را به دست آورد. سال بعد، دومین جایزه را از آن خود ساخت که جایزه ادبی Fcol (فدراسیون شهر شرانت در امور آثار ادبی) نام دارد.
رمان «مثل زنبور» در 160 صفحه و به قیمت 7500 تومان توسط نشر آموت منتشر شده است.