حمیده جاهد: رمان صخرههای شیشهای، کتابی است که نمیتوان نام عامه پسند بر آن گذاشت. در این کتاب مقوله عشق و سیاست بههم بافته شده است. دو شخصیت اصلی هر دو خسته و درمانده از زندگی هستند، یکی از زندگی زناشویی و دیگری از زندگی سیاسی. درباره مسائل زنان در دهههای پیش از انقلاب همراه با ذهنیت زن ایرانی و شرقی؛ در بر گیرنده قشرهای مختلف میشود.
جوانان پیش از انقلاب و تجدید خاطره برای آنها و جوانان پس از انقلاب و لمس جریانات آن زمان؛ دختری بهنام مینا واثقیان که در گروه مقابل او را مین ایثاق میخواندند و در بیشتر رمان از او به نام مین یا زن نام برده میشود، کسی که پایبند ایدئولوژی سیاسیاش بوده و هنوز هم آرمانهای اسلامیاش را دنبال میکند. فرزین محمدی یک دانشجوی مارکسیست لنینیست؛. فردی که با از هم پاشیدن گروه به تمام تفکراتش پشت پا میزند و دیگر از آن سینه چاک دادنها اثری در او دیده نمیشود، یک اجتماع گریز.
داستان فضایی سنگین دارد و در کنار آن عشقی عمیق و باوقار. زن مطلقه است و از همسر خیانتکارش جدا شده و از سوی دخترش مورد بیاعتنایی قرار گرفته، همان دختری که زن تنها به خاطر او زندگی را تحمل کرده بود زنی که در زندگی اجتماعیاش یک بانوی موفق به تمام معنا بوده اما در زندگی شخصیاش موفقیتی کسب نکرده. مرد داستان با دیداری اتفاقی، عشق قدیمیاش شعله میکشد. داستان مرور اتفاقات سیاسی، مناظرات، توطئههای چریکهای ضد انقلاب است. قلم نویسنده احساس قلبی و صداقتاش را بخوبی برای خواننده تشریح میکند و به شخصیت کاراکترهایش شکل میدهد و آنچنان آنها را بیان میکند که خواننده میتواند خود را در آن حال و هوا قرار دهد. افراد به خاطر گذشته ننگین مرد، حساش را چه کلامی و چه حقوقی زیر سؤال میبرند که این کارش بهخاطر مقاصد شوم و انتقام است.
در بعضی قسمتها گفتوگوها طولانی و سیاسی است و جایی با گفتوگوی متکلم وحده همراه است- گرچه کل داستان سوم شخص است- که باز هم شرح وقایع سیاسی است. این تکیه بیش از اندازه به وقایع سیاسی خود میتواند یکی از مشکلاتی باشد که خواننده را درگیر میکند. داستان آکنده از شکی مداوم است، شک و شبهه، یقین و باور جزء جدایی ناپذیر رمان است. زمانی خواننده به عشق مرد شک میکند یا کاملاً به عشق عمیق او یقین پیدا میکند که پایانی روشن و واضح داشته باشد و ذهن خواننده را درگیر خود نکند. نتیجهگیری دست خواننده است. نویسنده نتیجهگیری نهایی را نیز به عهده خواننده میگذارد و اینکه ذهنش چه چیز را انتخاب میکند، حقیقت یا خیال را.در این رمان مناظرات و نوع حرکات گروههای پیش از انقلاب تشریح شده است. نامی که برای این داستان برگزیده شده با حال و هوای داستان بخوبی همپوشانی دارد و بسیار زیرکانه است؛ دو فردی که زمانی در مبارزات مانند صخره سخت بودند اما با مرور زمان با کوچکترین تلنگری درهم میشکنند.
خانم منیرالسادات موسوی نویسنده پرکاری است که کتابهای «لطفاً پنجره را ببندید» سال90 و «اشک رودخانه» سال91 و «صعود با فرمانده» سال91 را به رشته تحریر درآورده. کتاب «عشق و جنگ» در سال86 برنده جایزه کتاب فصل و انجمن ادبی فردا، کتاب «پرستوهای بیقرار» در سال87 برگزیده جایزه ادبی یوسف، داستان کوتاه «جنگ و عشق» برنده جایزه دهمین دوره شهید غنیپور را در کارنامه خود دارد. رمان صخرههای شیشهای نوشته منیرالسادات موسوی توسط نشر آموت به چاپ رسیده است