« رازها آخرین چیزهایی بودند که از آنها دست کشیدیم.» ( صفحه 157)
مارال اسكندري: لوید جونز، نویسنده ی نیوزلندی، کتاب آقای پیپ را از زبان دخترکی نوجوان و سیاه پوست به نام ماتیلدا مینویسد.
ماتیلدا به همراه مادرش در جزیره ای با کمتر از شصت نفر سکنه واقع در کشور پاپوآ گینه نو زندگی میکند. پدرش برای کار به استرالیا رفته و آنها مدتهاست که از او بی خبرند. مردم با بدویتی آمیخته به انسانیت روزگار میگذرانند و آن کس که در آنجا تافته ای جدا بافته مینماید آقای واتس است. سفیدپوستی که به همراه همسرش، خانم گریس، که از هم نژادان مردم جزیره و ماتیلدا هستند در خانه ای دورتر از محل سکونت بومی ها ( خانه کشیش سابق) زندگی میکند. او که در جزیره به آقای چپول معروف است در روزهای مشخصی همسر بیمارش را بر گاری سوار میکند و در حالیکه یک دماغ دلقکی بر صورتش گذاشته است در جزیره قدم میزند. واتس یا همان چپول بر حسب اتفاق و یا بهتر است بگویم سرنوشت، معلم مدرسه جزیره میشود. او که دانش کمی برای آموزش کودکان دارد همه ی تلاش خود را برای نجات آن روح های کوچک و فرشته سان به کار میگیرد و آنچه را در چنته دارد هر روز به ماتیلدا و هم سن و سالهای او یادآور میشود. او از اهالی جزیره کمک میگیرد تا با بچه ها از تجربیات خود حرف بزند. یکی از بهترین بخشهای کتاب، آن صفحاتی است که مادرها و پدرها سر کلاس درس حاضر میشوند و از ساده ترین چیزها برای بچه های خود سخن میگویند. چیزهایی که همه ریشه در بی سوادی نابی دارند. بی سوادی از آن جهت که مردم جزیره از زمان عقب افتاده اند و ناب به این منظور که وابسته و دلبسته ی طبیعت و ذات بشریت هستند.
اما آنچه مسیر داستان را تغییر میدهد کتاب "آرزوهای بزرگ" نوشته ی چارلز دیکنز نویسنده ی قهار قرن نوزده انگلستان است. آقای واتس تصمیم میگیرد هر روز یک فصل از این کتاب را سر کلاس بخواند. کودکان با دنیای جدیدی آشنا میشوند که حتی در مخیله ی پدر و مادرهاشان هم نمی گنجد. ماتیلدا در جایی از کتاب میگوید:
دنیایی که آقای واتس ما را به فرار به آن تشویق میکرد، نه استرالیا بود و نه مزربی. حتی قسمت دیگری از جزیره هم نبود. آن دنیا، انگلستان قرن نوزدهم آرزوهای بزرگ بود. ( صفحه 174)
ماتیلدا بیش از سایرین جذب داستان دیکنز میشود و با پیپ، شخصیت اصلی داستان آرزوهای بزرگ هم ذات پنداری میکند. کار به جایی میرسد که وقتی کتاب در حادثه ای دردناک و تأثرآور از بین میرود او سعی در یادآوری و بازخوانی سطر به سطر داستان میکند. میشود گفت آقای پیپ، روایتگر آن بخش از نهاد آدمی است که با دل سپردن به رویای قصه ها خود را از جهان واقع میرهاند و گاه با همین رویاها سرنوشت دیگری برای خود رقم میزند.
وقتی همه ی آنچه در جزیره است توسط شورشیان به آتش کشیده میشود و مردم جزیره در نادانی و ناتوانی محض، آقای واتس را مسبب این بی رحمی میدانند، او دوباره از جایگاه آموزگاری به زیر آمده ، همسرش را بر گاری سوار میکند و توی جزیره قدم میزند.
خانم گریس یک از اهالی جزیره است که برای تحصیل به استرالیا مهاجرت کرده بوده و بعد از چند سال با آقای واتس در حالیکه افسرده و بیمار است به جزیره بازمی گردد. کسی از آنچه بر او رفته خبری ندارد. اما همه از جمله مادر ماتیلدا دیگر او را دوست ندارند. چون که او از بورسیه تحصیلی که میتوانست حق هر کدام از هم سن و سالهای گریس باشد استفاده کرده و به جای اینکه دندانپزشک بشود با چپول به جزیره بازگشته است.
داستان فراز و فرودهای بسیاری دارد. آنجا که خوانش کتاب آرزوهای بزرگ و کنفرانسهای ساده و ابتدایی اهالی جزیره به حد کافی برای خواننده جالب میشود و او را با شیرینی بی پیرایگی و آرامشی توأم با رویا و جهالت سرخوش میکند داستان لحظات هیجان انگیز و ناراحت کننده ای را بر خواننده تحمیل میکند. تکان محسوسی که در داستان است از یک خطی بودن جدایش میکند. خواننده را با خود به اوج میبرد و با موقعیت های حساس و سرنوشت سازی روبرو میکند. مادر ماتیلدا، یک زن مذهبی است که در مقابل آقای واتس قرار دارد و بر این گمان است که او با آرزوهای بزرگ و آقای پیپ دخترش را مجذوب دنیایی نموده که از حقیقت و مذهب دور کرده است و این عصبیت کور و ترسی که از نادانی و ناتوانی مردم جزیره در مقابل شورشیان وجود دارد خواننده را به چالشی بی مانند میکشاند. مبارزه میان حقیقت و واقعیت، تمدن و بدویت، عاطفه و وظیفه.
آقای واتس، این اسیر تاریکی ها وقتی خود را مقهور نافهمی اکثریت مییابد بار دیگر تنهایی و اندوه بشریت را چون گاری حامل همسرش به دوش میکشد و همچون مسیحی که صلیب را کشان کشان به مسلخ تسلیم میبرد، دست از سر مبارزه ی نرم و آرزوهای بزرگ و انگستان قرن نوزده برمی دارد. اما سرنوشت بازی دیگری رو میکند؛ آقای پیپ، شخصیتی که از دل داستان دیکنز سر برآورده به یک آدم منحصر به فرد و حقیقی تبدیل میشود و دیگر آینده ی واتس، ماتیلدا و گویا همه ی مردم جزیره را رها نخواهد کرد. پس این بار آقای واتس، خیال و واقعیت، داستان و خاطره را با هم در میآمیزد و روایت قصه ای نو را آغاز میکند. داستان به اوج دیگری نزدیک میشود و هیجان به اوجی دلنشین و دلهره آور دست مییابد.
استخوان بندی داستان چنان از اصلوب نوشتن پیروی میکند که حال میدانی بعد از فراز، باید فرودی باشد. پس لوید جونز در صفحات پایانی کتاب به گره گشایی میپردازد و ماحصل داستان را روایت میکند.
آقای پیپ، با ترجمه ای روان و متناسب با زبان دختر نوجوان سیاه پوست پرورش یافته در زمان و مکانی جدا از آنچه در همسایگی اش ، استرالیا، میگذرد، خواننده را به مبارزه میطلبد. پیکاری میان آنچه هست و آنچه باید باشد.
*آقای پیپ؛ نویسنده: لوید جونز. مترجم: فریده اشرفی. نشر آموت. چاپ اول: زمستان 1390. چاپ دوم: 1394
منتشر شده در مجله اينترنتي ماندگار