مهمان سهشنبههای کتابفروشی آموت
کتابهای این مترجم را با امضا از کتابفروشی آموت بخواهید.
شمارههای سفارش:
۰۲۱۴۴۲۳۲۰۷۵
۰۹۳۶۸۸۲۸۱۸۰
مهمان سهشنبههای کتابفروشی آموت
کتابهای این مترجم را با امضا از کتابفروشی آموت بخواهید.
شمارههای سفارش:
۰۲۱۴۴۲۳۲۰۷۵
۰۹۳۶۸۸۲۸۱۸۰
اولین ترجمهای که در نشر آموت منتشر شد، داستاناش مفصل است. آقای مترجم زنگ زد و گفت «دوست فلانی است.» گفتیم «قدمتون سر چشم!» بعد هم قبل از اینکه بیاید، دوستمان زنگ زد که «من شمارهتون رو دادم اما فقط معرفی کردم؛ همین.»
با خودم گفتم «رفیق است و لطف دارد اما نمیداند که آموت را راه انداختم برای انتشار کتابهایی فرهنگ مردم و ایرانشناسی و داستان و رمان ایرانی.»
تا اینکه مترجم آمد و رماناش را گذاشت روی میزم. گفتم «باید بفرستم یکی بخواند.»
چندسالی کتابها کنار غذاها و گلها و تزیینات دلخواه، نشستند و زیباتر به چشم آمدند اما خیلی زودتر از آنی که فکر میکردیم، کلمهها از لای کتابها درآمدند و فرار کردند و رفتند کنار کتابخوانهایی که فقط به فکر غذا و گل و قشنگیجات نیستند.
کتابخوان واقعی اهل دیدن اینا نبود. اهل دیدن اطرافش بود و هست، چون کلمهها چنین میخواهند که او را از مادی بودن دربیاورند و معنویاش کنند. یعنی یکوقتی از دیدن یک کارمند که بعد از انجام موظفی روزانه، دست کند توی کیفدستیاش و کتابی را بیرون بکشد و بخواند، از محالات به نظر میرسید اما حالا میبینیم خانم و آقای کارمند، برای فرار از اینهمه اشیاء مادی اطراف و احجام سنگین زندگی روزمره، پناهگاهی بهتر از فرو رفتن در میان داستان کتابها پیدا نمیکند.
ایبنا نوشت: «جایی که خرچنگها آواز میخوانند» از دیلیا اوئینز با فروشی بالغ بر ۹۰۷هزار نسخه، در صدر پرفروشترین کتابهای سال ۲۰۱۹ تا کنون جای گرفته است.
بعد از چند سال سلطه کتابهای سیاسی در فهرست پرفروشها، بار دیگر یک داستان در صدر پرفروشترین کتابهای سال قرار گرفته است.
«جایی که خرچنگها آواز میخوانند» از دیلیا اوئینز با حمایت ریس ویترسپون، ستاره هالیوود که با معرفی این کتاب در فهرست آثار گروه کتابخوانیاش و انتخاب آن توسط استودیوی تهیهکنندگیاش برای اقتباس سینمایی این اثر نقش زیادی در محبوبیت آن داشت، در صدر آثار پرفروش سال ۲۰۱۹ قرار دارد. این رمان که آگوست گذشته توسط انتشارات پاتنم منتشر شد، در نیمه اول سال میلادی بیش از ۹۰۷ هزار نسخه و از زمان انتشار بیش از ۱.۱ میلیون نسخه فروش داشته است.
اوایل نشر بود. تیراژها اون وقت ها ۲۲۰۰ تا بود. تا کتابی منتشر می شد، نصف تیراژ را بار وانت آقایدالله می کردم و میفرستم برای #پخش_ققنوس. هنوز درخواست دوم رو نخواسته، می رفتم چاپ دوم. این وسط به قول آقا #هادی_حسین_زادگان، مدیر پخش ققنوس، خیلی خوش شانس بودی که کتابها روی دستات باد نمیکرد.
اون خبر نداشت. باد هم کرد. خیلی از #کتاب ها را از روی بیتجربگی فوری میبردم چاپ دوم و سوم، غافل از این که آیا بازار کشش دارد یا درخواستی برایش هست یا نه و کتابها هنوزاهنوز توی انبار #آموت تلنبار هستند و کتابی که در همان روزهای نشرش نفروشد، خیلی باید خرشانس باشد که یک اتفاق آسمانی، تکاناش بدهد.