تعریفاش را زیاد از دوست خوبم #افشین_نادری شنیده بودم تا اینکه اولینبار در #نمایشگاه_کتاب_سیستان_و_بلوچستان دیدماش.
شاعر ایلامی که به همراه همسرش در #زاهدان ساکن بود. بعدها آمدند و رفتند #گرگان ساکن شدند.
با حسرت بهش گفتم «تو که زبان میدانی، چرا رمان ترجمه نمیکنی؟»
رفت و ترجمه کرد. خودش ترجمه میکرد و همسرجان همیشههمراهاش ویرایش میکرد.
در میان مترجمانی که میشناسم بیهیچ تردیدی #کتابخوان تر و باسوادتر از همه است.
و همهی این یعنی خوش به حال مخاطبان و رمانخوانها که یک شاعر و داستاننویس آمده به وادی ترجمه و حالا میتوانند رمانهای معروف جهان را با کلمههای آقای مترجم بخوانند.
خوشحالم #علی_شاهمرادی حالا به یک چهرهی مطرح تبدیل شده در عرصهی ترجمه. و #سحر_رستگار_ژاله که خودش مترجم قابلیست، مهربان کنار مترجم ما نشسته؛ و شنیدم که ترجمههای سحر را هم علی، ویرایش میکند؛ و کاش همهی نویسندگان و مترجمان، ویراستار خوبی کنارشان باشد.
سه رمان با ترجمهی #علی_شاهمرادی در #نشر_آموت منتشر شده:
۱. #خانه_ای_که_در_ان_بزرگ_شدیم نوشته ی #لیزا_جول
۲. #وقتی_باران_می_بارد نوشتهی #لیزا_د_یانگ
۳. #کوه_میان_ما نوشتهی #چارلز_مارتین
و البته رمان چهارماش در آستانهی چاپ است.
کدام ترجمهی #علی_شاهمرادی را دوست داشتید؟
https://www.instagram.com/p/CSbJkUvKQMW/?utm_medium=copy_link