نشر آموت/ چاپ سوم/ ۳۹۲ صفحه/ ۱۷۵۰۰۰ تومان
نامزد برگزیدهی گودریدز در بخش ادبیات عاشقانه در سال ۲۰۱۵
داستانی دربارهی پیوندِ عشق و سوگ و اندوه
دربارهٔ «تریستن کول» به من هشدار داده بودند.
مردم میگفتند: ازش فاصله بگیر… بیرحمه… سرده… داغونه. ساده است که مردی را از روی گذشتهاش قضاوت کنی، که به تریستن نگاه کنی و یک هیولا ببینی.
اما من نمیتوانستم اینکار را انجام بدهم. من مجبور بودم ویرانهای را که درون او میزیست، بپذیرم؛ چون آن ویرانه در من هم بود.
هر دوی ما تهی بودیم.
هر دو به دنبال چیز دیگری بودیم، چیزی بیشتر.
هر دو میخواستیم تکههای شکستهٔ دیروزمان را بند بزنیم.
بعد از آن، شاید میتوانستیم به یاد بیاوریم که چگونه نفس بکشیم.