منتقدان علت استقبال گسترده از آثار کالین هوور را توانایی وی در خلق شخصیتهای دوستداشتنی و نفرتانگیز باورپذیر میدانند. او با ایجاد چرخشهای داستانی مدرن در پیرنگ (خط سیر) آثارش، مخاطب را به تجربهای منحصربهفرد و گاه تکاندهنده سوق میدهد. هوور توانایی خارقالعادهای در همدلی و استعدادی بینظیر در طرح داستان دارد. او با توصیف ویژگیهای شخصیتی کاراکترهایش طوری پایههای داستانش را محکم میکند که مخاطب حتی دلش میخواهد با کاراکترهای منفی نیز همدردی کند.
کالین هوور معلم و مددکار اجتماعی بود و همیشه رویای نویسندگی را در ذهنش میپروراند اما فکر نوشتن اولین داستانش زمانی در ذهنش شکل گرفت که ناچار بود هفتهای یک روز، سه تا چهار ساعت پشت در سالن تئاتر منتظر بماند تا تمرین پسرش تمام شود. این کار را برای رفع خستگی و سرگرم کردن خودش آغاز کرد. گرچه، توان خرید لپتاپ را نداشت و لپتاپ کاری مادرش را امانت میگرفت، شبها مینوشت و ۷ صبح آن را به او تحویل میداد. این کتاب با استقبال گسترده روبهرو شد و وضعیت زندگی او را متحول کرد.
او این دستاورد را به طور کامل وابسته به شانس و تصادف نمیداند و اظهار میکند در پس آن رویایی وجود داشته است. میگوید این رویا در دالاس، وقتی در یک کنسرت حضور داشته پررنگتر میشود: وقتی شعری در آنجا خوانده میشود به این مضمون که: «تصمیم بگیر چه میخواهی بشوی و برو همان بشو.» او میگوید در آن لحظه با خود گفتم: «من میخواهم نویسنده بشوم. چرا باز هم کتاب ننویسم؟»
کالین هوور در مقابل این پرسش که چطور قادر است رمانهایی با این همه مقبولیت خلق کند، پاسخی ندارد و میگوید شیوه قابل توضیحی در کار نیست. او میگوید: «من برای سرگرمی مینویسم نه برای آگاهسازی و آموزش اما کتاب «ما تمامش میکنیم» از این نظر کاملا متفاوت است و ایده نوشتن آن به علت رابطه مادر و پدر خودم در ذهنم شکل گرفته است.»
او پدری بدرفتار داشت و مادری قوی و مستقل و تصمیم گرفت «ما تمامش میکنیم» را از نگاه مادرش و با توجه به مسیری که او پیموده بود بنویسد.
آثار وی تاکنون به بیش از ۳۵ زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از آنها به فروش رفته است.