عناصر نمادین و کهن‌الگویی و مضامین اسطوره‌ای در زاهو و سوگ مغان چه می‌گویند؟!

نگاهی به بن‌مایه‌های اساطیری در رمان‌های زاهو و  سوگ مغان 
رمان، نوع غالب ادبیات داستانی در دنیای معاصر است و رمان‌نویس برای جلب نظر خواننده‌ی عام و خاص به راهکارهای گوناگونی نیاز دارد تا اثر خود را در ذهن خواننده و در پی آن در جهان ادبی ماندگار کند. یکی از کاربردی‌ترین ابزارهای رمان‌نویسان معاصر، استفاده از اسطوره‌ها و کهن‌الگو‌ها در روایت داستان‌هایشان است. اسطوره‌ها کلان‌روایت‌هایی هستند که ضمن حفظ انسجام ساختاری داستان، می‌توانند بن‌مایه‌ی داستان را انتقال دهند و زمینه‌ی پیوند میان متون کهن و متون جدید را فراهم آورند. درواقع رمان‌های اسطوره‌ای سبب بازخوانی و بازنگری داستان‌های اسطوره‌ای کهن می‌شوند؛ زیرا روایت‌های کهن ظرف مناسبی برای بازگشت به گذشته هستند.

    محمدعلی علومی و یوسف علیخانی از جمله نویسندگان معاصری هستند که توجه‌ ویژه‌ای به ادبیات بومی و منطقه‌ای دارند و فرهنگ عامیانه در داستان‌های آنان جایگاه ویژه‌ای دارد. از سوی دیگر، حضور فولکلور در ادبیات، همیشه راهی برای حفظ فرهنگ و باورهای کهن محسوب می‌شود؛ بنابراین می‌توان اذعان داشت داستان‌هایی از این دست که رابطه‌ی تنگاتنگی با متون کهن دارند؛ بستر مناسبی برای نمود مضامین اساطیری هستند؛ رمان‌هایی هم‌چون زاهو و سوگ مغان.
    رمان سوگ مغان نوشته‌ی محمدعلی علومی است که اولین بار در سال ۱۳89 توسط نشر آموت منتشر شد. داستان درباره‌ی شخصی به نام علومی است؛ شخصی که در خواب و بیداری دچار وهم و کابوس شده است و دکتر روانکاوش به او توصیه می‌کند که برای رسیدن به آرامش ذهنی و روانی به بم، شهر دوران کودکی‌اش سفر کند. علومی در مصاحبه با ایبنا  دربارۀ این رمان می‌گوید: «نوعي نگاه هستي‌شناسانه بر اساس بينشي اساطيري در اين كتاب مطرح مي‌شود. در نگارش سوگ مغان بخشي از منابع الهام من باغ اناري محمد شريفي و داستان‌هاي كوتاه يوسف عليخاني بودند و  فضاهاي وهمناك و اكسپرسيونيستي اين آثار در من تأثير بسيار گذاشت.»
    رمان زاهو نوشته‌ی یوسف علیخانی است که در سال 1400 منتشر شده است. این رمان در روستاهای منطقه‌ی الموت (مناچالان، اوان و میلک) جریان دارد و داستان جوانی به نام مدقلی را روایت می‌کند که برای بازگرداندن آب به سرزمین خشکسالی‌زده‌اش تلاش می‌کند. در این مسیر، او به اِوان می‌رود و دل‌باخته‌ی دختری از اهالی آن‌جا می‌شود. سفر مدقلی و ناهید به روستای اوان سفری پُر چالش است. نشر آموت در معرفی این رمان، زاهو را نه تنها یک اثر داستانی، بلکه یک بستر غنی از پیوندهای فرهنگی، اسطوره‌ای و بینامتنی برشمرده است که علیخانی در آن، شخصیت‌ها و قصه‌هایی را خلق کرده که در لایه‌ی زیرین خود به کهن‌الگو و اسطوره متصل هستند. این پیوند میان اساطیر و داستان، به اثر غنای بیشتری می‌بخشد و باعث می‌شود رمان زاهو به عنوان اثری پیچیده و چندوجهی، هم با مخاطبان عام و هم با مخاطبان حرفه‌ای ارتباط برقرار کند.
    یوسف علیخانی و محمدعلی علومی در این دو رمان توجه ویژه‌ای به مضامین اساطیری داشته‌اند و با استفاده‌ی آگاهانه از نمادها و نشانه‌ها و به کارگیری عناصر کهن‌الگویی در روایت داستان‌هایشان بستر مناسبی برای تجلی اسطوره‌ها فراهم کرده‌اند. در همین راستا، محمدعلی علومی در رمان سوگ مغان با استفاده از کهن‌الگوی سفر، قهرمان داستان را روانه‌ی سفری به مقصد زادگاهش کرده و در طول این مسیر با استفاده از خرده‌روایاتی که وارد جریان اصلی داستان نموده، زمینه‌ی بازنمایی اسطوره‌ها را مهیا کرده است. اغلب این خرده‌روایات از زبان همسفران یا دوستان راوی نقل می‌شوند و قهرمان را به چالش می‌کشانند. دو منبع اساطیری مهم؛ یعنی شاهنامه‌ی فردوسی و کارنامه‌ی اردشیر بابکان، اصلی‌ترین منابع اسطوره در رمان سوگ مغان هستند.
    علومی با بازنمایی اسطوره‌هایی همچون ماجرای هفتواد و فتح کرمان به دست اردشیر بابکان، پای شخصیت‌های اسطوره‌ای و تاریخی را به روایت داستان باز کرده است. از طرفی روان‌پریشی قهرمان داستان، عامل دیگری است که امکان دگردیسی شخصیت را مقدور نموده و علومیِ راوی را به سفری درونی فرا خوانده است. بدین ترتیب در طول روایت شاهد کهن‌الگوی تقابل خیر و شرّ هستیم و این تقابل از شخصیت‌های اسطوره‌ای گرفته تا شخصیت‌های مهم داستان را روبه‌روی هم قرار داده است. کهن‌الگوی تقابل خیر و شرّ چنان قدرتمندانه عمل می‌کند که در طول داستان، همواره کشمکشی درونی در ذهن قهرمان نیز در جریان است. قهرمان یا راوی در جریان مبارزه‌ی نیروهای نیک و پلید هر بار در صف یکی از آنان قرار می‌گیرد و گاه در نقش شاهین اسپندار نماینده‌ی نیروهای اهورایی و گاه در نقش پشنگ دیهیم نماد نیروهای پلیدی و تاریکی ظاهر می‌شود.

حضور شخصیت‌های اسطوره‌ای مانند رستم به عنوان نماینده‌ی یک ملت، سیاوش، ضحاک، اردشیر بابکان و شخصیت‌های تاریخی مانند آسپیکان و رفعت‌نظام به واسطه‌ی همین اسطوره‌ها ممکن شده است. این شخصیت‌ها در خلال روایت، وارد داستان می‌شوند تا تاریخ و عقبه‌ی یک ملت را به نمایش بگذارند و هویت جمعی و فرهنگی فرد را یادآور شوند. از طرفی، کشته شدن قهرمانان و جوانمردان در طول روایت نمادی از غلبه‌ی نیروهای اهریمنی بر نیروهای اهورایی است. اسطوره‌ی ایزدان گیاهی و اسطوره‌ی قهرمان‌کشی از دیگر اسطوره‌های مطرح در این رمان هستند. علاوه بر شخصیت‌های اسطوره‌ای در هر دو رمان، عناصر نمادین و مضامین کهن‌الگویی نیز حضور پررنگی دارند. کهن‌الگوی سفر قهرمان نقطه‌ی اشتراک در این دو رمان است.
     کهن‌الگوی سفر قهرمان در رمان سوگ مغان علاوه بر سفر بیرونی یک سفر درونی است که علاوه بر کشف هویت فردی به دنبال هویت جمعی یک ملت است. این مهم با قرار گرفتن راوی- قهرمان به عنوان انسانی ستم‌دیده از طبیعت و اجتماع در موقعیت‌ و دنیای کشف و شهود حاصل می‌شود. درواقع نویسنده با قرار دادن قهرمان داستان در موقعیتی پیچیده؛ هم‌چون زلزله که استعاره‌ای از نابودی و سقوط است، در بستری از اسطوره‌ها، او را  به جست‌وجوی هویت یک قوم وامی‌دارد. 
    علومی با استفاده از کهن‌الگوی تقابل خیر و شرّ و شخصیت‌هایی از اساطیر کهن ایران و با نقب زدن میان ادبیات کهن و ادبیات نو در ایران، مخاطب را به چالش کشیده تا در هویت ملی خود تفکر کند. دنیای درونی و ذهن نویسنده در این اسطوره‌ها بازنمایی و عینی شده است و این مهم به مدد عناصر نمادین و مضامین کهن‌الگویی فراهم شده است.
    در سوی دیگر این مطالعه، یوسف علیخانی در رمان زاهو با استفاده از شخصیت‌پردازی چندوجهی و محوریت بخشیدن به عناصر نمادین و کهن‌الگویی زمینه‌ی کارکردهای اساطیری را برای شخصیت‌های داستانش فراهم کرده است؛ درنتیجه شخصیت‌های داستان هر کدام یک مصداق و معادل درونی اسطوره‌ای از ایزدان و خدایان اساطیری ایران دارند. به بیان دیگر رمان زاهو دو لایه است و اسطوره و کهن‌الگو به پیرنگ داستان عمق بخشیده است؛ درنتیجه در لایۀ زیرین، هر شخصیت نقش و کارکردی اسطوره‌ای دارد. این اسطوره‌ها از منابع کهن اساطیر ایران به ویژه اوستا و شاهنامه انتخاب شده‌اند. آناهیتا (ناهید)، ایزدبانوی آب‌های بی‌آلایش، تیر ایزد باران، وایو ایزد باد و کیومرث نمونه‌ی اسطوره‌ای انسان نخستین، ازجمله شخصیت‌های اساطیری رمان زاهو هستند. اسطوره‌ی پری دیگر مضمون اساطیری این رمان است.
    علیخانی نیز با استفاده از کهن‌الگوی سفر، قهرمان نوجوان داستان خود (مدقلی) را راهی سفری به سرزمین‌های ناشناخته می‌کند تا بحران کم‌آبی را حل کند و آب را که مایۀ آبادانی و زایندگی است به چشمه‌های خشک سرزمینش بازگرداند. در این سفر، قهرمان به خودشناسی می‌رسد و از هویت فردی خود آگاه می‌شود. هویت جمعی نیز در بخشی از روایت مورد توجه قرار می‌گیرد. سفر مدقلی با نشانه‌هایی از بلوغ و صاحب اسب شدن او آغاز می‌شود. تولد کره مادیانی به نام ناهید در شبی بارانی و همراهی ناهید در بلوغ و تکامل جسمی و جنسی مدقلی همان مرحله‌ی دعوت به سفر است. وقوع خشکسالی و خشک شدن چشمه‌های مناچال بحران و ناهید پیک پیام‌آوری است که خبر از سفر پیش‌ِ رو می‌دهند. به این ترتیب مدقلی با پذیرفتن ندای پیک که ناهید است، تعهدی بزرگ را می‌پذیرد؛ ندایی به سوی زندگی. در این زمان او به عنوان قهرمان باید از یک آستان بگذرد و به افق دیگری از زندگی وارد شود. درحقیقت دستِ سرنوشت که با وقوع زلزله و خشکسالی و در تنگنا قرار گرفتن قوم علیخانی نمود یافته است، قهرمان را به سوی خود می‌خواند تا از چهارچوب جامعه‌ی خود به سوی قلمرویی ناشناخته گام بردارد؛ قلمرویی که هم جایگاه خطر است و هم سرشار از گنج‌ها، سرزمینی دور و برآمده از اعماق رویاها که همان «اِوان» در داستان است.
   واکاوی دقیق رمان زاهو نشان می‌دهد علیخانی کهن‌الگوی سفر را در شکلی کامل به خدمت گرفته است تا عمق لایه‌های داستان را برای مخاطب نکته‌بین آشکار کند. کهن‌الگوی سفر در این رمان سیزده مرحله از مراحل هفده‌گانه کهن‌الگوی سفر جوزف کمبل را در بر دارد.
    تفاوت این دو رمان هم در آن است که در رمان سوگ مغان  کهن‌الگوی تقابل خیر و شرّ نقش اساسی ایفا می‌کند، در حالی که کهن‌الگوی آب محور اصلی داستان زاهو است و کهن‌الگوی پیر فرزانه نیز با دگردیسی شخصیت پیر فرزانه در قالب یک زن (ستاره سلطان) در رمان زاهو مشاهده می‌شود.

در رمان سوگ مغان موجودات اساطیری مانند عقاب، کبوتر، مار و اژدها در کنار نمادهایی مانند کوزه و درخت سرو دیده می‌شود، در حالی که در رمان زاهو عناصر نمادینی مثل عدد پنج، درخت توت، بادیه و رنگ‌ها استفاده شده‎اند. حیواناتی مانند کبک، مار و کلاغ در این رمان نقشی نمادین دارند. موجود اسطوره‌ای در رمان زاهو اسب است که در قالب یک شخصیت اصلی (ناهید) مورد توجه قرار گرفته و با شخصیتی چندوجهی نقشی اساسی در روایت داستان به عهده دارد. در رمان سوگ مغان اسطورۀ ایزدان گیاهی به کار رفته است در حالی که در رمان زاهو گیاهان اسطوره‌ای (گل لوتوس) استفاده شده است. 
    در مجموع می‌توان گفت هر دو نویسنده برای انتقال مفاهیم عمیقی مانند هویت فردی و جمعی یک قوم در عرصۀ زندگی، با مدد گرفتن از متون کهن و برقراری ارتباط میان متون متأخر و متقدم به داستان‌هایشان عمق و معنای بیشتری بخشیده‌اند و با استفاده‌ی هنرمندانه از مضامین نمادین، عناصر کهن‌الگویی و اساطیر کهن ایرانی، داستان‌هایی جالب توجه خلق کرده‌اند با این تفاوت که در رمان سوگ مغان، اساطیر در لایه‌ی بیرونی و در روساخت داستان؛ اما در رمان زاهو اسطوره‌ها در لایه‌ی زیرین و در ژرف‌ساخت رمان به کار گرفته شده‌اند.

فاطمه پرهام راد

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2025© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو