«ايراندخت» داستاني عاشقانه است که ماجراي آن در اواخر دوران ساساني ميگذرد. قهرمانان اصلي اين داستان «روزبه» و «ايراندخت» يکي در سوداي يافتن حقيقت و ديگري در انتظار معشوق، سفري را در بيرون و درون خود آغاز ميکنند که سرانجام به تحول شخصيتي در آنها ميانجامد.
عشق، انتظار، جدال با نابرابري و رياکاري و همچنين جستجوي حقيقت و عدالت درونمايه اصلي اين رمان است که با ماجراهاي فرعي و مهيج خواننده را از ابتداي تا انتهاي به دنبال خود ميکشاند. «ايراندخت» نه تاريخ است و نه رماني تاريخي، بلکه داستاني است عاشقانه که ممکن است در هر زماني تکرار شود.