وقتی پارسال شنیدم که #محسن_فرجی و #کامران_محمدی و #مصطفی_قوانلوقاجار ناشر شدهاند؛ #نشر_خزه و #نشر_سنگ و #نشر_شمعدونی ، اول خوشحال شدم که #صنعت_نشر ایران، صاحب سه نشر خوب شده که مدیراناش از نویسندگان و روزنامهنگاران قرص و محکم و کارآزموده هستند و در صفحهی قبلیام که متاسفانه هک شد، نوشتم: افتخار میکنم در صنعتی مشغول به کارم که همکاران حرفهای مثل این دوستان واردش شدند.
بعد دربارهی #محمد_حسینی و #فرشته_احمدی و #جواد_ماهزاده و #امین_حسینیون هم همین را نوشتم که آمدنشان با #نشر_چلکلاغ، باعث غنیتر شدن این حوزه میشود.
بعد چشم انتظاریام را نوشتم که منتظرم #حسن_محمودی و #محمدحسن_شهسواری و #مهدی_یزدانی_خرم هم بیایند که همهی این دوستان، هم از نویسندگان خوب این روزگارند و هم کارآزموده در حوزه کتاب؛ به خاطر سالها خواندن و نوشتن از کتاب در روزنامهها و سایتها و فضای مجازی.
اما پنهان نکنم که مدام هراسی در پس ذهنام آزارم میداد که یعنی در این شرایط وحشتناک موفق میشوند؟
تا جایی که از دستم برآمده، کمک احوالشان بودم در معرفی چاپخانه و صحافی و توصیه به پخش و ... اما مدام نگرانشان بودم و هستم؛ اما با این جمله خودم آرام میگیرم که آخرین بار به محسن گفتم. گفتم «کسی که بتواند این روزها را پشت سر بگذارد، در شرایط آرامش بهترین میشود.» اینها یک طرف.
همین هفته که تمام #ایران گرفتار #کرونا شده، یک نشر تازه بدون هیچ سر و صدایی متولد شد.
نشری که هم کتاب است و هم تداعی روشنایی؛ نشر #کتاب_تداعی.
مدیرش، #حمید_نورشمسی است. رفیق داستاننویس و روزنامهنگار ما. حمید را درست از سال اول #نشر_آموت میشناسم؛ از اولین باری که به همراه #عباس_کریمی آمدند به آموت؛ از روزنامهی #تهران_تایمز. بعد هم حمید رفت #خبرگزاری_مهر. و همیشه در این سالها با کتاب مانوس بوده؛ چه در خبرگزاری مهر و چه در کانال تلگرامی معروف کتاببازان.
https://www.instagram.com/p/B9XPf9MJI-X/?igshid=puzlemwtdm0v