میگویند غم و اندوه بهایی است که ما برای عشق میپردازیم. این بهای خیلی سنگینی است.
میگویند غم و اندوه بهایی است که ما برای عشق میپردازیم. این بهای خیلی سنگینی است.
همیشه اولین بار اگر به چشمی نگاه کردی و توانستی در دریاچهی نورش شنا بکنی، میتوانی کنارِ آن آدم بمانی، اگر نه که چه بهتر هر چه زودتر، راهی بشوی.
حالا باید رها کنم. بگذارم بروی. عشق بیشتر وقتها پاسخی برای ماندن است. بندرت علتی است برای رفتن. نامهای کوتاه برایت مینویسم و رفتنت را تماشا میکنم.
برایم یک خط بنویس تا بدانم کجا هستی. تا اگر سالها بعد چهرهات را در ذهنم مجسم کردم، بتوانم جزئیات بیشتری تصور کنم.
رؤیا متعلق به یک سمت مغز است و واقعیت به سمتی دیگر تعلق دارد و در برههای از زندگی به شاهراهی میرسند که مغز گیج و منگ کپ میکند.
پیدا کردن دوستان خوب خیلی سخت است. دوستان خوب مراقب همدیگر هستند و حواسشان به هم هست.
چقدر به از دست دادن ھمه چیزھایی که برایش عزیز بود، نزدیک شدہ بود اما سایهی گذشتهاش کنار رفته و حالا وقت زندگی در روشنایی بود.
عشق قویترین احساسی است که در درون ما زندگی میکند و وقتی عشق به درون تو راه پیدا میکند میتواند کمکت کند تا همهی دردهای عاطفیای که خودشان را در عمق وجودت پنهان کردهاند، از خود دور کنی.
چرا کسی در رابطهای که دو طرف میدانند، نادرست است، تا این حد پیش میرود؟ تا وقتی برای کسی این اتفاق نیفتد، متوجه نخواهد شد.
آدم میتواند به راحتی خودش را گول بزند. ما در چنین مواردی همه چیز را در جایی که آزارمان ندهد، انباشته میکنیم؛خودمان را متقاعد میکنیم و عذر و بهانه میآوریم.