[هاتف جلیل زاه] برخي كتابها پرتيراژ ميشوند، بعضي ديگر بعدها به تيراژ بالا ميرسند و برخي همراه با تيراژ خود بر تيراژ ديگر آثار هم تأثير ميگذارند. كتاب «معجون عشق» نمونهاي از گزينه چهارم است. درباره تيراژ كتاب در كشورمان ذكر يك نكته حائز اهميت است؛ «ذائقه مخاطب برآورد ناشدني».
همين نكته يكي از مهمترين معادلاتي است كه همواره نويسنده، ناشر و چرخه نشر را در تعامل با مؤلفه سوم و اصلي اين حوزه (مخاطب) بر سر دو راهي ترديد، شانس و ريسك قرار ميدهد؛ گاهي يك رمان عام تا مرز تيراژ حافظ و سعدي و مولانا ميرود و گاهي يك كتاب روانشناسي، همين نقش را بازي ميكند. اما آنچه در رابطه با حوزه نشر قابل اشاره است؛ تنوع ژانرهاي گوناگون است؛ عموماً ايرانيان را مخاطبان شعر قلمداد ميكنند، اما گاهي استقبال از رمان،خاطرهنگاري، كتابهاي روانشناسي يا جامعهشناسي بر اين نظر كلي پيشي ميگيرد و باز مخاطب را به صورت نيروي فعال با ظرفيتهاي فراوان برآورد ناشدني در ذهن مطرح ميكند. كتاب معجون عشق از توليدات نشر آموت و اثري است كه دو عامل خواندني بودن و سرگرمكنندگي را در خود نهفته است. از سوي ديگر كاري ژورناليستي به شمار رفته و نويسنده آن همچون بسياري از اصحاب رسانه در پي گفتوگوهايي ساده و خواندني با نويسندگان كتابهاي پرتيراژ، نحوه قرارداد و دستمزد اين صنف، وضعيت نوشتن، دستمايههاي قصه اعم از واقعيت و تخيل، واقعي بودن شخصيتها يا خيالي بودن آنها و... بوده است.
يوسف عليخاني كه بيشتر به عنوان يكي از نويسندگان دنبالهرو جريان بومينويسي معاصر و به طور اخص سادهنويسي و اقليمينويسي شناخته ميشود، اين بار در كتاب معجون عشق همچون خبرنگاري به راز و رمز كتابهاي پرتيراژ در روند نشر امروز پرداخته است. در اين كتاب با نويسندگان آثار پرتيراژ كه به قول دستاندركاران از تيراژهاي نجومي برخوردارند گفتوگو كرده و از زبان آنها تعريفهايي از قصهنويسي، موقعيت، شخصيتپردازي و در كل حس نوشتن و صاحب كتاب شدن ارائه كرده است؛ به راستي چرا نويسندهاي بايد تنها با يك رمان نزديك به 300 و يا يكي ديگر با مجموعهاي نزديك به 500 هزار نسخه تيراژ داشته باشد؟ تيراژ كتابهاي حافظ طي يك دهه اخير مرز يك ميليون نسخه در سال داشته و مولوي نيز در چند سال اخير از اين تعداد گامي فراتر نهاده است؛ اين استاندارد قلههاي ادبي است.
شاعراني همچون سهراب سپهري در مجموع سي سال گذشته از مرز تيراژ 500 هزار نسخه گذشتهاند و باز با توجه به استاندارد مطالعه ادبي و تيراژ شمارگان غولهاي ادبي تنها ميتوان مصطلح خوب را به كار برد. اين در حالي است كه فيالمثل يك رمان ممكن است طي دو سال با چاپ نزديك به سيام خود شمارگان 5 تا 7 هزار نسخه مرز 100 هزار نسخه را طي كند و حتي از شاعر بيبديلي همچون سهراب سپهري جلو بزند؛ آن هم شاعري كه اشعارش تا روي شيشه اتوبوس و اشياي تزئيني روي داشبورد تاكسي و بيلبوردهاي سطح شهر آمده و به ضربالمثل افراد تبديل شده است؛ شايد پرداختن به اين مقوله نيز تنها در بحثهاي رسانهاي و ژورناليستي ميسر باشد زيرا پرداختن به ذائقه مخاطب و يا نحوه مطالعه او براساس وقت و زمان، نحوه زندگي و كار و فعاليتاش حتي با مطالعه ميداني و پژوهشهاي آماري هم ميسر نيست.
شايد نويسنده كتاب «معجون عشق» با همين تكنيک به سراغ برخي از نويسندگان پرتيراژ و نحوه نوشتن و دنياي فردي آنها رفته است. نويسندگاني همچون نازي صفوي، پرينوش صنیعي، مريم رياحي، فهيمه رحيمي، تكين حمزهلو، مريم جعفري، مژگان مظفري، سيمين شيرال، مهرنوش صفايي، نرگس جواربچيان،امير عشيري، حسن كريمپور و... در كتاب «معجون عشق» درباره نوشتن، واقعي يا خيالي بودن شخصيتها، نحوه نوشتن، احساس خود از كتاب، نوشتن و مخاطب سخن گفتهاند.
اين نكته كه چرا اين نويسندگان توانستهاند به شمارگان بالاي كتاب دست يابند، يك بحث است و بحث دوم تخصصي يا غيرتخصصي بودن كار آنهاست. عدهاي كار آنها را غيرتخصصي خواندهاند و عدهاي ديگر بر اين باورند كه برخي از آثار پرتيراژ جنبهاي عام نداشته و ردپاي برخي از تكنيكهاي داستاني از جمله طرح، پلات، شخصيتپردازي، تعليق، موقعيت، فضاسازي و... همواره در برخي از اين آثار وجود دارد و اين مؤلفهها چنين كتابهايي را از حالت رمانهاي عامهپسند نجات ميدهد. كتاب معجون عشق در واقع نقبي به دنياي ذهني اين نويسندگان و بازكاوي همين موارد ياد شده است. اما نكته ديگري كه حتي برخي از نويسندگان رمانهاي مذكور در نمايشگاه بينالمللي تهران هم به آن اشاره داشتند، تأثيري بود كه كتاب مذكور بر آثار آنها داشته است؛ به طوري كه آشنايي مخاطبان با شيوه نوشتن فلان رمان در «معجون عشق» باعث شده است كه كتابشان از سوي مردم با استقبال روبهرو شود. به طوري كه مخاطب براساس كنجكاوي خود پس از مطالعه معجون عشق به سراغ كتاب آنان رفته و به خواندن كتابشان پرداخته است.
منتشر شده در روزنامه «ایران» سه شنبه چهارم خرداد 1389 صفحه 21