پنجاه و سومين نشست بلور قلم منطقه 5 را كتابخانه شهداي حصارك در فرهنگسراي فر دوس برگزار كرد. اين نشست كه روز سه شنبه مورخ 2/8/91 برگزار شد به نقد وبررسي رمان سمفوني بابونه هاي سرخ اختصاص داشت.
اين كتاب را كه 4 فصل دارد نشر آموت به چاپ رسانده و نويسندهاش محمداسماعيل حاجي عليان نويسنده صاحب نام سمناني است كه ازشهر سمنان براي شركت در جلسه نقد كتابشان در فرهنگسراي فردوس حضوربه هم رساندند .حاج عليان كه سبك خاصي در نويسندگي دارد جوايز متعددي ازجشنواره هاي ادبي دريافت كرده است. منتقدان اين نشست مرجان جامي و محمد رضا گودرزي بودند.
*مرجان جامي كتاب فوق را اينگونه ارزيابي كرد:مكان شهراصفهان است كه خيلي خوب توصيف شده وحالتي مستند به داستان بخشيده است . زمان اول راوي داستان سال 89 است ولي وقايعي كه ميناس راوي دوم روايت مي كند مربوط به 300 سال پيش است. هرچند زمان ها برخي جاها يكدفعه تند مي شوند.محور روابط عاطفي رمان خوب پيش مي رود و در پايان دلداده به مطلوبش مي رسد.البته بايد گفت كه محبوبعلي سردار قزلباش خيلي سريع مي پذيرد كه هراچ ( راوي اصلي ) را ازمعركه بدر ببرد، يا به مجعول بودن حاشيه هاي اسناد خيلي گنگ و اشاره مي شود. همچنين شاه عباس خيلي زود مي پذيرد كه ميناس نقشي درآتش سوزي نداشته است.
درپايان داستان پژوهشگر ناگهاني شخصيتش متحول مي شود، پايان داستان بسته است و شخصيت مجعول بودن اسناد مشخص مي شود.راوي به عرفان گرايش پيدا مي كند.به عبارت ديگر درست است كه شخصيت ها خوب ساخته شده اند اما تحولاتي كه در شخصيت ها رخ مي دهد موجه نيست. از طرفي متن در برخي جاها مبهم است.مثلا امتحان پدر ميناس براي چه بوده؟ چطور مي شود كه اورا مي بخشد؟ چطور مي شودكه خواستگار ميناس به راحتي با او ازدواج مي كند؟ چطور تحولي عظيم درتفكرات پژوهشگرايجاد مي شود و دراو گرايش هاي عرفاني ايجاد مي شود؟ صرفا شنيدن آيه 110 سوره مائده براي اين تحول كافي است؟
جامي در ضمن اشاره كرد كه نثرداستان از نقاط قوت داستان است كه بسيار زيباست و ما با نمونه ساده شده اي از نثرتاريخ عالم آراي عباسي روبرو هستيم ، هرچند برخي جاها از اين نثر تخطي شده مثل استفاده از كلمه (آتو) درصفحه 30.داستان از نظرفرمي جذاب و ازنظرمحتوايي ايدئولوژيك است.
*منتقد دوم نشست محمدرضا گودرزي رمان را از نظرموضوعي وانديشه ي مستتر در آن، اجتماعي دانست ، اما شيوه روايت را كه برپرش هاي زماني، جا به جايي هاي مكاني و روايت هاي موازي متكي است ، مدرن خواند. گودرزي گفت كه نويسنده از دو راوي همزمان براي روايت رمان استفاده كرده است ، يكي راوي اصلي كه هراچ نام دارد وارمني است و دركليسا كار مي كند و دومي كه او هم ارمني است وميناس نام دارد سيصد سال پيش درزمان شاه عباس زندگي مي كرده است.
او معتقد بود كه دراين رمان ، نويسنده دغدغه تاريخ ، هويت تاريخي ، اقتدار و خشونت را به شكلي داستاني نشان داده است.درواقع راوي اصلي رمان ،خوانده ها و شنيده هاي خود را از تاريخ و كل زندگي قوم خود را يكبار ديگر از سر مي گذراند تا نشان دهد كه هويت تاريخي اوچيست؟ براي اين كار شگرد مورد علاقه نويسنده ،استفاده از خواب و رويا و وهم بوده است.او گفت : درمجموع اين رمان، ارزش خوانده شدن دارد، اما خواننده ي آن خاص ونخبه است وكساني كه حوصله ي كلنجاررفتن با متن يا بازيهاي زباني و برجسته سازي زبان را ندارند، مخاطب آن نيستند .