شهروز بيدآبادی مقدم (هزار کتاب) : نامحرم را یکی از دوستانم برایم آورد و گفت:«این کتاب را از دست نده!»
تشکر کردم و با خنده گفتم: «میدانی چقدر شاهکار نخوانده در کتابخانهام دارم؟»
خیلی جدی، اخم کرد و گفت: «این کتاب را بخوان!»
این موضوع گذشت و یک شب که از کار همیشگی خواندن و نوشتن رها شده بودم، نگاهم به کتاب خورد. کش و قوسی به بدنم دادم. خمیازهای کشیدم و رو به کتاب گفتم: «20 صفحه... فقط 20 صفحه فرصت داری تا جذبم کنی!»
این را گفتم و شروع کردم به خواندن. به خودم که آمدم، دیدم 100 صفحهای از کتاب گذشته است. نمیگویم تمام کتاب را همان شب خواندم - به هر حال چشم هم نیاز به استراحت دارد گاهی- اما در چند روز بعد، از هر فرصتی که به دست آوردم برای خواندن آن استفاده کردم.
نثر اثر روان است و شما را به راحتی در طول داستان سر میدهد. راوی نوجوان اثر به خوبی پرداخت شده است. نویسنده با استفاده از زبان عامیانه و بهرهگیری مناسب و کارآمد از کلمات رایج در میان نوجوانان، به خوبی لحن راوی نوجوان را درآورده و با تصاویری که در جای جای اثر میدهد، در واقع شما را به دیدن داستان مینشاند!
در میان شمار بسیارِ داستانهای ایرانی که خط روایی ساده جزء جداییناپذیرشان شده، نویسنده نامحرم دست به جسارت زده و داستان را در آمد و شد میان فصلهای مختلف زمانی مانند چند روز قبل و چند روز بعد و چند هفته بعد و چند ماه بعد و ... تعریف کرده است. در این میان فصلهای چند روز قبل و چند روز بعد بیش از دیگر فصلها تکرار شده است و در همان ابتدا این پرسش را برای مخاطب مطرح میکند که «چند روز قبل» و «چند روز بعد» چه حادثهای مد نظر راوی است؟ در کنار این پرسش اصلی، نویسنده در هر فصل زمانی، پرسشهای بسیاری را برای مخاطب مطرح میکند و به این شکل هر چه بیشتر مخاطب را با داستان همراه میکند.
پرداخت دقیق و حساب شدهی شخصیتها از دیگر نکات مثبت «نامحرم» است. بسیاریِ شخصیتها در یک رمان میتواند این خطر را در پی داشته باشد که شخصیتها شبیه به هم شوند. نوروزی اما با پرداخت ابعاد مختلف هر یک از شخصیتها از این مهم نیز پیروز بیرون آمده است. شیوهای که نویسنده برای معرفی شخصیتها در نظر گرفته است، سکانسهایی را به یاد میآورد که تصویر بر روی یکی از شخصیتها توقف میکند، راوی خصوصیات مهم او را میگوید و سپس بخشی از حرکات او در قالب یک خاطره کوتاه نشان داده میشود. این امر به هر چه تصویریتر شدن رمان کمک کرده است. نامحرم جای صحبت بسیار دارد و در یک یادداشت کوتاه نمیتوان به تمامی ریزهکاریهای این رمان پرداخت. کوتاه سخن آنکه این اثر ویژگیهای یک اثر ممتاز را داراست اما نام اثر، نام جذابی نیست. تصویری که در ذهن ایجاد میکند کلیشهای است و ذهن مخاطب را به هر سویی میبرد جز یک رمان جذاب، شیرین و دوستداشتنی. عنوانی که به حق شایسته این کتاب است! چه بسا اگر توصیه آن دوست عزیز نبود، شاید هیچگاه رمان را به دست نمیگرفتم و هیچگاه محرمِ نامحرم نمیشدم. برای همین بعد از پایان رمان، یک جلد از رمان – که حالا به چاپ دوم رسیده است – را تهیه کردم. آن را به یکی از دوستانم هدیه دادم و خیلی جدی گفتم: «این کتاب را از دست نده!»