حسن کریمپور: برخی از مشکلات عرصه نشر، همچون مبحث قدیمی کپیرایت، مدتها است که به حال خود باقي ماندهاند و به عبارتی نخنما شدهاند؛ مشکلاتی که با وجود اهمیت پرداختن به آنها هنوز که هنوز است فکری به حال حل کردن آنها اندیشیده نشده است.
از مشکلات دیگر که بگذریم؛ معاهده مشهور کپی رایت یکی از معضلاتی است که از مدتها قبل، پیش روی اهالی قلم و حتی دیگر شاخههای فرهنگ و هنر قرار گرفته است. شاید علت نپیوستن به این معاهده جهانی آرای مختلفی باشد که میان متولیان فرهنگی و حتی خود اهالی قلم وجود دارد. برخی پیوستن به این معاهده را امری ضروری و به نفع نشر کشور میدانند و از طرفی عدهای دیگر هم میگویند نشر ما هنوز به جایگاهی نرسیده که توان برابری با تالیفات کشورهای پیشرفته را داشته باشد و هنوز بخش عمدهای از آثار منتشر شده حاصل ترجمه به شمار میآیند.
من چندان با نظر دوم موافق نیستم و معتقدم که ما هم باید بهزودی به این معاهده بپیوندیم. با وجود آنکه در بخشهایی همچون انتشار آلبومهای موسیقایی یا لوحهای فشرده فیلم صاحبان آثار با مشکلاتی نظیر تکثیرهای غیرقانونی و زیرزمینی مواجه هستند اما در بخش کتاب کمتر به چنین مشکلاتی برمیخوریم. به عنوان نمونه در ابتدای اغلب کتابها به حق انحصاری که برای ناشر یا نویسنده لحاظ شده اشاره شده است، حقی که در صورت تعدی به آن، متخلف با پیگرد قانونی روبهرو میشود.در بحث جهانی شاید برخی بگویند که پیوستن به این معاهده جهانی که کشورهای بسیاری تا به امروز آن را قبول کردهاند؛ به ضرر نشر کشور است. من این مسأله را قبول ندارم. کپیرایت یک معاهده جهانی است. معاهدهای که اغلب کشورها آن را پذیرفتهاند. البته این بحث چیزی نیست که ما از نهادهای خصوصی انتظار حل شدن آن را داشته باشیم. این مشکلی است که دولت و سازمانهای حکومتی برای حل آن باید دست به کار شوند. این که ما از ترس مشکلاتی که ممکن است در راه پذیرفتن این معاهده برایمان پیش آید از پذیرفتن آن شانه خالي کنیم به هیچ وجه درست نیست. قبول نکردن این معاهده در عرصههای جهانی نشر برای صاحبان آثار مشکلاتی ایجاد میکند. به عنوان نمونه مدتی قبل باخبر شدم که کتاب «باغ مارشال» من به شکل پاورقی در یکی از روزنامههای کشور انگلیس منتشر شده است. زمانی که اعتراض خود را به گوش آنها رساندم با این پاسخ روبهرو شدم که از آن جایی که کشور شما هنوز به این معاهده نپیوسته ما تعهدی در برابر این اتفاق نداریم. آنها معتقد بودند همان گونه که ما آثار آنها را ترجمه و استفاده میکنیم پس آنها هم میتوانند این کار را انجام دهند. مشابه این اتفاق از سوی مجلهای آلمانی هم برای نوشتههای من رخ داد. آنجا هم نتوانستم راه به جایی ببرم چراکه ما هنوز به این معاهده نپیوستهایم. این که برخی میگویند این معاهده را نپذیریم که راحتتر بتوانیم از آثار خارجی بهره ببریم گفته درستی نیست. نویسنده و اهالی قلم در هر کجای این کره خاکی که باشند جزو یک خانواده به شمار میآیند و باید به حقوق یکدیگر احترام بگذارند.
این درست نیست که ما به خاطر سود خود، حقوق دیگر نویسندهها را حتی در آن سوی مرزها نادیده بگیریم. اتفاقاً همین حالا به دلیل افزایش ایرانیان در کشورهای مختلف، بسیاری از نوشتههای نویسندههاي ما به شکل غیرقانونی ترجمه میشوند.