قباد آذرآیین (روزنامه فرهیختگان): زنانهنویسی در ادبیات داستانی ما، دوسویه و گونه کاملا متفاوت داشته است. یک سویه و گونه آن بدون هیچ ادعا یا انکار دستاندرکاران آن، در زیرمجموعه رمانهای اصطلاحا «عامهپسند» جای میگیرند و سویه و گونه دیگر، خود را از این مقوله بر میکشند و در گروه ادبیات داستانی جدی و قابل تامل جایی برای خود باز میکنند.
با سویه و گونه نخست سخنی نداریم. گرچه آن دسته از نویسندگان ادبیات داستانی نیز هواخواهان و خوانندگان خاص خودشان را دارند (که اتفاقا به گواهی چاپهای پی در پی و تیراژ بالای کتابهاشان کم هم نیستند.) رمان «نیمه ناتمام» نسرین قربانی، اثری است متعلق به سویه و گروه دوم. رمان، شروعی درگیرکننده دارد. نویسنده توانسته با این آغاز خواننده را کنجکاو و راغب کند تا از کم و کیف زندگی خانوادهای که قرار است روزگارش را در دو مقطع پیش و پس از انقلاب پی بگیریم سر در بیاورد. گفتهاند کتابی که بتواند در فصل اولش یا بهتر بگوییم صفحه اولش خواننده را درگیر کند و سوال «بعد چه میشود؟» را برایش پیش بیاورد کتاب موفقی است و نیمه ناتمام نسرین قربانی این حسن و ویژگی را دارد. رمانهایی که دو «مقطع» متفاوت را کنکاش میکنند، با خطر لغزش جانبداری از یک مقطع، یا رد یکی از این مقاطع و دورانها یا به نوعی کم بهادادن به آن روبهرویند. نیمه ناتمام از این زاویه ضربه میخورد که به عمد یا سهو کفه ترازو را به سود مقطع دوم سنگین کرده است... شخصیت پدر در این رمان گاه حرفهایی بر زبان میآورد که باورپذیر نیست. البته همه کاسبها لزوما نباید یکجور حرف بزنند یا یک طرز فکر ویژه کاسبکارانه داشته باشند، بدیهی است ما در میان کسبه و اهل بازار هم افرادی را سراغ داریم که چهبسا مسائل پیرامون خود را خیلی بهتر از یک به اصطلاح روشنفکر تحلیل میکنند اما وقتی کاسبی شخصیت داستانی میشود نویسنده باید کدها و نشانههایی بهعنوان پیشزمینه در رمان بیاورد تا حرفهایی که از زبان قهرمان داستانش قلمی میکند قابل توجیه باشد. نکته دیگر اینکه بعضی از ترکیبهای استفادهشده در رمان کمتر منطق داستانی دارد و بیشتر گزارشی و مقالهگونه است یعنی نویسنده به جای «نشان دادن» توصیف کرده است.
«مرجان مغبون زندگی شده بود... . در بدترین شرایط و بیرحمانهترین شکل.»
جملاتی هم هست که نیاز به ویرایش دارد: «آقاجون سالها بود که از بیگدارزدگیاش شکایت داشت» که لابد منظور «بیگدار به آبزدگی» است. یا «کور شه کاسبی که جنس خودشو نشناسه» که معمولا میگویند «مشتری خودش را نشناسد». نسرین قربانی را باور کنیم.