مهشیدسادات فهیم (روزنامه ايران - PDF): «پیش از آنکه بخوابم» روایتی خاص و جدید از موضوع فراموشی است. رمان «پیش از آنکه بخوابم» نوشته «اس. جی. واتسون» پرفروشترین رمان سال ساندی تایمز و نیویورک تایمز، برنده جایزه انجمن نویسندگان آثار جنایی و برنده جایزه ملی کتاب گالاکسی برای رمان جنایی سال است که به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده است؛ ترجمه فارسی آن توسط شقایق قندهاری انجام شده است و انتشارات آموت آن را منتشر کرده که تاکنون به چاپ پنجم رسیده و در فهرست پرفروشها قرار دارد.
چاپ دوم رمان «خانه کاغذی» اثر «کارلوس ماریا دومینگوئز» نیز با ترجمه «شقایق قندهاری» بتازگی توسط همین ناشر در بازار کتاب توزیع شده است. «تابستان آن سال» سرگذشت خانوادهای است که فارغ از محدودیتهای جغرافیایی و ملیتی در هر مکان و زمانی میتواند اتفاق بیفتد؛ آنچه باعث این فرا مرزی بودن میشود، منطق نویسنده و تسلط او است در پرداختن به روابط شخصیتها و بیان احساسات آنان که باعث میشود خواننده فارغ ازتوجه به مکان اصلی رویداد ارتباطی قوی با متن برقرار کند و با شخصیتها همذات پنداری کند. «تابستان آن سال» اثر «دیوید بالداچی» از دیگر ترجمههای «شقایق قندهاری» نیز در سال 94 توسط انتشارات آموت به بازار عرضه شد.
«تابستان آن سال» را خودتان برای ترجمه انتخاب کردید یا پیشنهاد ناشر بود؟
این اثر پیشنهاد ناشر بود که البته من پس از مطالعه رمان چون از فضای داستان خوشم آمد، ترجمه آن را پذیرفتم.
در سابقه کاری شما کتابهای «پیش از آنکه بخوابم» و «خانه کاغذی» هم وجود دارد. شما «تابستان آن سال» را در مقایسه با آنها چطور ارزیابی میکنید؟
می توانم بگویم هرکدام از این سه اثر حال و هوای خاص خودش را دارد و اصلاً با یکدیگر قابل مقایسه نیستند؛ و شاید تنها وجه مشترکشان این باشد که من هرکدام از این آثار را به دلایلی دوست دارم، وگرنه اصلاً ترجمهشان نمیکردم.
یک کتاب چه خصوصیاتی باید داشته باشد تا شما را برای ترجمه جذب کند؟
قبل از هر چیز باید با داستان، حال و هوای کار و نثر آن بخوبی ارتباط برقرار کنم. ضمن اینکه در مرحله بعد و با ارزیابی دقیق کار باید احساس کنم اثر حرفی برای گفتن دارد، قابل تأمل است، ارزش ترجمه دارد و مخاطب را به فکر فرو میبرد و حتی در برخی موارد او را به چالش میکشد.
تفاوت سبک و محتوای کتابها برای شما اهمیت دارد یا ترجیح میدهید در یک سبک خاص به کار ترجمه بپردازید؟
هیچ محدودیت خاصی برای کارم قائل نیستم و هیچ چارچوبی را برای کار خودم تعریف نکردهام و دست خودم را برای انتخاب اثر باز گذاشتهام و طبق سلیقه شخصیام پیش میروم چون به سلیقه و ذائقه خودم اعتماد دارم، مهمترین معیارم هم برای انتخاب اثر همین است.
«تابستان آن سال» را چطور معرفی میکنید؟
داستان فضای واقع گرایانهای دارد و در هر زمان و مکانی میتواند اتفاق بیفتد که به گمانم همین ویژگی باعث میشود مخاطب فارغ از مکان اصلی وقوع حوادث داستان بتواند بخوبی با کار ارتباط برقرار کند. به نظر من شخصیت پردازیهای خوب و ملموس نویسنده اثر باعث شده داستان خیلی راحت و روان پیش برود و برای مخاطب باورپذیر باشد. همه اینها به کنار، پرداختن به مسائلی مانند عشق و معجزه آن، ایمان، برخورداری از باورهای عمیق معنوی و انسانی و نقش تقدیر و سرنوشت درکنار هم و در یک داستانی دلنشین خلق شود.
ترجیح میدهید ترجمه کتاب بعدی شما سبک دیوید بالداچی در رمان تابستان آن سال باشد یا سبک اس. جی. واتسون در پیش از آنکه بخوابم؟
راستش هیچ وقت این طوری به کار ترجمه نگاه نکرده ام، بسته به اینکه چه اثری به دستم برسد و چه کارهایی را برای انتخاب بخوانم، اثری را برای ترجمه انتخاب میکنم که با معیارهای شخصی خودم ارزشهای لازم را داشته باشد و سپس به سراغ ترجمهاش میروم. البته باید بگویم همین الان هم میدانم که اثر بعدی که میخواهم ترجمه کنم، چه کاری است.
شما از سال 74 کار ترجمه حرفهای را آغاز کردید در این 20 سال به این فکر نیفتادید که به جای ترجمه، داستان خودتان را بنویسید؟
خلق اثر یک ذهن باز میخواهد ولی وقتی مدام درگیر ترجمه هستی، دیگر ذهنت آزاد و رها نیست تا بتوانی روی موضوعی برای خلق اثر تمرکز کنی که همین امر باعث شده من بجز قطعههای ادبی و شعرهایی که بعضاً برای دل خودم مینویسم، موفق نشوم به طور جدی به نوشتن بپردازم؛ نمیدانم، امیدوارم فرصتش برایم پیش بیاید؛ شاید وقتی دیگر!
خانه کاغذی در مقایسه با پیش از آنکه بخوابم و تابستان آن سال حجم کمتری دارد به نظر شما این مسأله در انتخاب مخاطب چه تأثیری دارد؟
من برای مخاطبان مختلف احترام زیادی قائل هستم و اصلاً برایم مهم نیست که اثری کم حجم است یا حجیم و هرگز این مؤلفه روی انتخابم اثر نگذاشته است. برای من شخصاً خود اثر مهم است و هیچ عامل دیگری در بررسیاش دخالتی ندارد.
موضوع و فضای «پیش از آنکه بخوابم» پلیسی و جنایی به نظر میرسد چه قدر این مؤلفه را در موفقیت کتاب مؤثر میدانید؟
تصور میکنم موضوع این داستان تنها یکی از عواملی است که مخاطب را مجذوب رمان میکند و در کنار آن پرداخت داستانی خوب، غافلگیریهای پی در پی نویسنده و روند داستان و رفت و برگشتهای بیوقفه هم از دیگر عواملی است که مخاطب را علاقهمند میکند این رمان را با اشتیاق بخواند و از آن لذت ببرد.
«تابستان آن سال» ظاهراً کشش و تعلیق «پیش از آنکه بخوابم» را ندارد چه چیز را عامل موفقیت این کتاب میدانید؟
اصلاً قرار نیست یک رمان را با یک رمان دیگر به این صورت مقایسه کنیم چون جنس مقایسه نادرست است بخصوص وقتی حال و هوای دو داستان با هم به کل متفاوت است. ماجرایی که در دل داستان «تابستان آن سال» بازگو شده است برای هر کس قابل درک است و میتواند در هر مکان و زمانی رخ بدهد، ضمن اینکه نویسنده بخوبی از عهده پرداخت تک تک موقعیتها، شخصیتها و حوادث داستانیاش برآمده است و به علاوه با محور قرار دادن عشق، معجزه، امید، ایمان، تقدیر و... در کنار هم در نهایت اثری متفاوت و پرکشش خلق کرده است.
تابستان آن سال با فضایی مادرانه و زنانه آغاز شد ولی ورق برگشت و به پدرانه و مردانه تبدیل شد این تغییر وضعیت چه اثری بر مخاطب میگذارد؟
یکی از ویژگیهای این رمان تنوع شخصیتها و پویایی همین فضای داستانی است و هر یک از شخصیتها به نوبه خود میتواند مخاطبی از همان گروه سنی را با خود همراه کند.
نقش شخصیت میشل را در جهت دهی به داستان چطور ارزیابی میکنید؟
رفتار، واکنش و برخوردهای میشل تا حدی قابل درک و حتی طبیعی است و با توجه به اینکه میشل در بخشی به ترس و واهمهاش اقرار میکند و زمانی که متوجه میشود ناخواسته دچار چه اشتباههایی شده، مخاطب متوجه میشود که با شخصیتی از جنس خود روبه رو است که مثل هر انسان دیگری در برابر موقعیتهای بحرانی و سخت واکنشهای بعضاً غیر منطقی از خود نشان میدهد.
عنصر عشق در داستان «تابستان آن سال» بخوبی گنجانده شده بود این موضوع میتواند کتاب را جزو رمانهای عاشقانه قرار بدهد؟
نه، واقعاً بعید میدانم بشود به این سادگی رمانی را طبقه بندی و تعریف کرد و من شخصاً جایگاه ادبیات و یک اثر ادبی، را فراتر از آن میدانم که به این راحتی برایش یک چارچوب مشخص تعریف کنم.
چه نقشی برای عنصر تخیل در «پیش از آنکه بخوابم» قائل میشوید؟
نویسنده در نگارش این داستان شیوهای را در پیش گرفته که موجب میشود مخاطب پیوسته با قوه تخیل خود سعی کند مرحله بعد و رویداد بعدی را حدس بزند و این حدس زدنهای پیوسته موجب میشود قوه خیال مخاطب همواره درگیر باشد.