هیچ سالی با این ادای کتابگردی کنار نمیآیم و خبرش را کار نمیکنم. به نظرم خندهداره که آقای مسوول که توی کل ِ سال یک دونه کتاب نمیخوانه و اصلا نمیدونه کتابفروش چه مکافاتی داره، بلند میشه این روز میره اینجا و اونجا و عکس یادگاری و تبلیغاتی میگیره
دیروز هم وقتی از شبکه خبر زنگ زدند برای گفتگوی ویژه خبری ، تا گفتم مخالف این اداها هستم خانم هماهنگکننده رفت هماهنگ بکنه که تا این لحظه خبری ازش نشده ? چون گفتم میام میزنم میترکونم
اما دیروز یک اتفاق بزرگ افتاده که حسابی خوشحالم کرده
انجمن صنفی داستان نویسان تهران دیروز راه افتادند توی کتابفروشی ها
این اتفاق رو باید سر ِ چشم گذاشت. فارغ از اینکه به دلیل شرایط خندهداری که گذاشتند شخصا نتوانستم عضو این انجمن بشوم یا اینکه داستان نویس تهران چه فرقی با بقیه شهرها داره، اما این کارشان جای احسنت داره
بالاخره گویا نویسنده ایرانی داره میفهمه کتابش رو فقط قرار نیست رفیق ِ نویسنده و منتقدش بخوانند و باید سری به کتابفروشی ها بزنه تا مردم هم بشناسندشون
دیروز در استوری عکس یکی از بهترین نویسندههای همنسلام را گذاشته و پرسیده بودم او را میشناسید؟
تا این لحظه صد و چهل و هفت تا جواب اومده و از این میان تنها چهار نفر او را میشناختند و این اصلا خوب نیست.
نویسنده ایرانی را باید مردم ایران بشناسند و کتابگردی دیروز این گروه به شکل ِ نمادین بار معنایی خوبی دارد. دمتون گرم رفقا
https://www.instagram.com/p/Bqg94QRhbm8/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=fe7kigp1cfvr