معجون عشق را همان سال اول راهاندازی نشر آموت انجام دادم. یعنی از سر بیکاری، یک روز شروع کردم به خواندن کتاب دالان بهشت و دو روزه با لذت تمام خواندماش. اعتراف میکنم جایی که خانمجون فوت کرد، کلی هم گریه کردم. بعدش زنگ زدم به آقای تهوری که روابط عمومی نشر ققنوس بود. شماره خانم نازی صفوی رو گرفتم و بهش زنگ زدم که عذرخواهی کنم که «خانم! ببخشید منو.»
گفت «چرا؟»
سايت #پخش_گسترش يك امكاني دارد كه به تازگي كشفاش كرديم. پرفروشترينهاي بخشهاي مختلف حوزه كتاب را ميتوان در اين سايت پيدا كرد.
از بخش خارجي ميگذرم و هر كسي دوست داشت خودش برود و سرچ بزند آن بخش را اما در بخش رمان ايراني اش امروز دخترها چيزي را كشف كردند كه مرديم از خنده.
رمان #خاما رتبهي ۲۱ #پرفروش_ترين #رمان_ایرانی سايت گسترش است. رتبهي ۱ ايرانيهايش #رمان #چشم_هایش #بزرگ_علوی است و رتبهي ۲ رمان #بیرون_در نوشتهي #محمود_دولت_آبادی.
بعد از بزرگ علوي و محمود دولتآبادي ميتوان نام اين دوستان را ديد: منير مهريزي مقدم، مهشيد تهراني، الناز محمدي، عاطفه منجزي، تكين حمزهلو، پروانه شفاعي، روزبه معين، زهره فصلبهار، مريم رياحي، مهسا زهيري، بهاره نوربخش، ر. اعتمادي، الناز پاكپور، ابراهيم رها، شادي داودي، نادر ابراهيمي، علي سلطاني و ...
نميدانم دربارهی ديدن نام خاما در اين فهرست چي بايد بگويم. شما چيزي داريد براي گفتن؟
https://www.instagram.com/p/B4Z8YysAUjZ/?igshid=c4p2wzopsgvp
سالهاست با شوق به #نمایشگاه_کتاب_استانی میرویم؛ پنج سال اول را خودم رفتم و الان هم چهار سال است برادرم حمیدخان، خستگی این شهر به آن شهر رفتن و تمامی خطرات را به جان خریده و ششماه دوم سال، خستگیناپذیر به راهاش ادامه میدهد؛ با ایمان.
اوایل که بداخلاقی بعضی از دوستان #ناشر و حتی #کتابفروش ها را میدیدم، باورم شده بود نمایشگاه کتاب استانی، مانع کسب و کار آنهاست. حتی همان سال اول به خودم گفتم «اگر چنین باشد، این رفتنها را تعطیل میکنم.» اما تجربهی سال اول نشان داد اگر قبل از رفتن ما به یک شهر، مثلا نهایت ده تا از کتابهای #نشر_آموت را میشناختند، با رفتن ما، مردم بیست تا کتاب دیگر #آموت را هم شناختند؛ کتابهایی که کتابفروشان حتی نمیشناختند و اگر هم میشناختند به گمان اینکه فروش ندارد، ازشان سفارش نداده بودند.