یک غمگینی عجیبی از روز درگذشت پروفسور عبدالرحمان عمادی، در روحام نشسته و با هیچ آب حیاتی هم نمیشود این غم را شست که بعضی دردها، هیچوقت خوب نمیشوند.
در تمام یازده سالی که دو زانوی ادب نشستم و از او آموختم (آن اوایل بیشتر و این اواخر کمتر، به خاطر بیماری استاد و رفتن به رودسر) همیشه یک سوال ذهنام را مشغول میکرد. اینکه چرا این مرد همیشه به قول الموتیها و البرزیها و اشکوریها و دیلمیها «رک» و «یکدنده» بود؟ «رک را به کسر راء بخوانید که دیلمیتر آهنگاش به گوشتان بنشیند.
ترجمه رمانهای «زیبای گمشده» نوشته امی هارمن، «زن پشت پنجره» نوشته ای.جی. فین و «همسر گمشده» نوشته آلیسون ریچمن به تازگی منتشر شدهاند.
کتاب صوتی «#مزرعه_حیوانات» اثر جورج اورول ترجمهی عباس زارعی با صدای آرمان سلطانزاده
کتاب صوتی «#من_پیش_از_تو» اثر جوحو مویز با ترجمهی مریم مفتاحی با صدای جمعی از گویندگان آوانامه
کتاب صوتی «#پس_از_تو» اثر جوحو مویز با ترجمهی مریم مفتاحی با صدای مریم پاکذات
کتاب صوتی «#یک_بعلاوه_یک» اثر جوجو مویز ترجمهی مریم مفتاحی با صدای شیما درخشش
کتاب صوتی «#الینور_آلیفنت_کاملا_خوب_است» اثر گیل هانیمن با ترجمهی آرتمیس مسعودی با صدای شیما درخشش
خبر را #بهنام_ناصح فرستاد؛ با لینک خبری از خبرگزاری مهر. دکتر #امیرکاووس_بالازاده درگذشت.
همینطور یکدفعهای و یهویی. بعدش نوشت: از اندک آدمهایی بود که صفای کودکیاش را حفظ کرده بود.
سر این کتاب داستانی داشتیم تا دراومد
اول که رفت ارشاد و چشمشیطون کور و گوش ایشان حتی کر، بدون یک دونه اصلاحیه مجوز گرفت
از خوشحالی پر درآورده بودیم که خوردیم به گرانی کاغذ