سال‌هاست اردیبهشت و خرداد و تیرماه، ماه سفر خانوادگی ماست به یک گوشه‌ی #ایران.

یک سال رفتیم تا #اصفهان و #پل_خواجو و #چهارباغ و

یک سال رفتیم تا #شیراز و سلامی به #حافظ و #سعدی و #تخت_جمشید

یک سال راندیم تا #قلعه_بابک و #کلیبر و #ارسباران.

یک سال راندیم تا #ماکو و #آغگل و #ارس.

یک سال راندیم تا #تخت_سلیمان و #تکاب و #مهاباد.

یک سال رفتیم تا #گیلان و #ماسوله و #لاهیجان و #لنگرود و #دریای_خزر

یک سال رفتیم به #آمل و #محمودآباد و #پلور و #دماوند و

پارسال راندیم تا #آرپاتپه و #نمین و #اردبیل.

امسال رفتیم به #هورامانات و #اورامان_تخت و #بلبر و #مریوان و #زریبار.

قرار بعدی خودش می‌آید پیش پای‌مان؛ #لرستان و #کرمان و #هرمزگان و #خراسان و #خوزستان و #همدان و #گرگان و

خانواده‌ی همسرم #ایرنا_محی_الدین_بناب ، مثال همیشگی‌ام در مهربانی هستند و همراهی‌شان با هم، زبانزد عام و خاص. کاروان‌مان که به حرکت درمی‌آید، یک ایل گویی به حرکت درآمده است.

و بعد برمی‌گردیم به کارهای‌ روزمره‌مان؛ مثل من که الان برگشتم به #کتابفروشی_آموت

صفای وجودتان