با تعریف‌های من سراغ کتاب نروید!

پروانه سراوانی

 

سه‌گانه تشکیل شده از سه مجموعه داستان که پیش‌تر به صورت جداگانه به چاپ رسیده: قدم‌بخیر مادربزرگ من بود، اژدهاکشان و عروس بید

همخوانی این سه مجموعه داستان در کنار هم مجال بررسی و قیاس بین این سه اثر را برای خواننده فراهم می‌کند.

بعد از مکان بی‌جغرافیای میلک که جهان داستانی نویسنده در داستان‌های کوتاه او( و حتی رمان بیوه‌کشی) ست، فرهنگ بومی و خرده‌فرهنگ‌های خرافی روستایی مهم ترین شاخصه‌ی داستان‌های سه‌گانه است. داستانها حول موجودات عجیب و غریبی که اهالی روستا بهشان عقیده و ارادت دارند می‌چرخد. مردم از این موجودات نمی‌ترسند یا اگر می‌ترسند ترسی آمیخته به هیبت و احترام است. غولی که دختران را می‌برد، یه لنگ که لای درختان سپیدار قد علم می‌کند،کفتال‌پری که جنازه می‌برد، مردگانی که به هیات پیشین خود، میان مردم باز می‌گردند، همه و همه باورهایی هستند که میان مردمان روستایی قصه‌های سه‌گانه حضور دارند. این باورها در هر نقطه از جهان با اشتراکات و افتراقات کمابیش نزدیک در جریان است. اما استفاده‌ی نویسنده از کاربرد این روایات، در بستر قصه، فرمی خواندنی و جذاب از داستان روستایی را خلق کرده.

با مرور قصه‌ها به اسم‌هایی  برمی‌خوریم که بنا به شکل ظاهری یا کیفیت شیردهی و ..و روی بز و گاو و حیوانات دیگر گذاشته می‌شود. سوء استفاده‌ی آدم‌ها از داستان‌های خرافی برای رفتن به خلوت و معاشقه، برداشتن مال نذری،  گوشه ای از زیرکی و سیاست بشر در استفاده ابزاری از آنچه خودش بدان باور دارد را به رخ می‌کشد.

 

قصه‌های سه‌گانه آمیخته‌ای از آدم و حیوان و موجودات متافیزیکی ست که در دامان طبیعت به هم ممزوج شده و ترکیبی چشم‌نواز درست کرده. لیلی و مجنون توی سینی و گوزن‌های روی پرده چنان جان دارند که آدم‌ها را در آغوش می‌کشند . زبان داستانی نویسنده از اولین مجموعه داستان به سمت آخری، شاعرانه و ادبی می‌شود تا جایی که در مجموعه‌ی عروس بید، باید جمله را چندبار بخوانی تا از لذت شاعرانگی چینش کلمات در کنار هم بارها و بارها لذت ببری.

 

قدم‌بخیر مادربزرگ من بود بیشتر روی زبان دیلمی مانور می‌دهد.اگر توضیحات اندک پاورقی‌ها نبود، خوانش و درک قصه تقریبا بی نتیجه می‌ماند. اژدهاکشان آسان‌خوان‌تر می‌شود ، زیرا برخی اصطلاحات و لغات در قدم‌بخیر، گفته و شنیده شده و آشنا به نظر می‌رسند. گویی آن شگفتانگی نفهمیدن برخی لغات، در مجموعه ی دوم خودبخود حل می‌شود و معنای آنها آشکار می‌شود. و در عروس بید چنان با لغات عشق‌بازی شده که نمی‌دانی قصه را بفهمی یا تصویر بدیع شاعرانه‌ی پیش رو را.

 

قدم‌بخیر، نوعی خشونت روستایی دارد. رسم و رسوم مردم شوخی‌بردار نیست. هر رسمی باید به منطق خودش برگزار شود. اژدهاکشان نرم‌تر می‌شود. طبیعت را وارد بازی می‌کند. نور آدم و امامزاده را به هم متصل می‌کند. مرگ را عاطفی و انسانی می‌نمایاند.نویسنده با شیطنت وارد قصه شده و خودش را جایی که دوست دارد نشان می دهد و باز پشت کلمات پنهان می‌شود. پسرها را به نام پدر واقعی صدا می‌زند. عروس بید درد انسان دارد. جذامیان رانده شده، پسران پنجه خورده ی نذر شده،سه برادران شب گم شده، میراث دزدی، آخوند فراری از حوزه، همه و همه جریانات انسانی یک جامعه‌ی بشری‌ست.

 

میلکِ سه‌گانه بی‌جغرافیاست. گرچه سه مکان به همین نام روی نقشه‌ی ایران نام و نشان دارند.اما میلکی که در این قصه‌ها خلق شده، ماکوندوی نویسنده است. همانقدر عجیب و غریب و جادویی‌، همانقدر طبیعی و باور کردنی.  محلی برای هپرته‌گویی‌های مردم و خرافه‌دوستی‌هاشان. دوستی و دشمنی هاشان، عاشقانگی و نفرت‌هاشان.

 

آدم‌های آشنای هر قصه در قصه ی بعدی و در مجموعه داستان بعدی هم‌چنان حضور دارند و این آشنایی‌پنداری، دوستی با قصه‌ها را بیشتر می‌کند. پاچه‌های آلوده به پهن همان‌قدر جذاب و دیدنی نوشته شده که پیش سینه ی خیس زنان از فوران شیر. قصه‌های این مجموعه خواندنی نیستند. دیدنی‌اند.

 

سه‌گانه

یوسف علیخانی

نشرآموت

 

-با خواندن سه‌گانه، دیگر تمام کارهای چاپ شده‌ی این نویسنده را خوانده‌ام.

 

-کلی حرف دارم در مورد سه‌گانه. آن‌قدر حیرت‌زده و گیجم که نمی‌دانم کدام را بنویسم.

 

-کلی غبطه خوردم به قدرت قلم نویسنده که کلمات را این‌قدر بلد است.

 

-زن‌های میلک را دوست دارم حتی اگر بدجنسی کنند و زاغ مردمان را چوب بزنند.

 

-ادبیات اقلیمی هم‌چنان مرا از ذوق می‌کشد و هربار قصه ی خوبی از این نوع ادبیات بخوانم بیشتر شیفته می‌شوم. این قصه‌ها از بهترین نمونه‌ی ادبیات اقلیمی ایران، بین کتاب‌هایی که من خواندم بود.

 

-پنج سال است که کتاب را دارم اما بخت و اقبالش افتاد برای روزهای قرنطینه و حال خوشی که نثارم کرد وصف‌کردنی نیست.

 

-چرا زودتر نخواندمش؟ من هم خرافه‌پرستم. مطمئنم که وقتش الان بوده که خوانده شود.

 

-خواننده باید دنبال کلمه برود. چیزی را که نمی‌داند سرچ کند.بپرسد. اما خواننده گناه نکرده که فرهنگش و دایره‌ی لغاتش با انبان سنگین و بزرگ واژه‌های نویسنده تفاوت وزنی بسیار دارد(والله بخدا)

 

-با تعریف‌های من سراغ کتاب نروید. اگر ادبیات اقلیمی، ادبیات روستایی، کلمه‌های شاعرانه، زبان و فرمِ چفت‌وبست‌دار دوست دارید بخوانیدش. وگرنه قصه‌ها را حرام نکنید با نصفه نیمه خواندن و غر زدن.

 

-نگاه و نظرم به کتاب، به علیخانی نویسنده است نه علیخانی ناشر. و نه ناشر پرتقال خونی.

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2023© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو