این کتاب یک کتاب طنز مسخره است.
در محضر اجنه یک کتاب سیاسی است که از بای بسم الله تا ولضالینمان را به بوتهی نقد گرفته با زبانی ظریف و لطیف یک جوری که خدایی نکرده به هیچ کداممان بر نخورد هرچه دلش میخواسته و در کیسه عطار بوده بارمان کرده که البته از حق نگذریم حقمان بوده و هست. بیایید بحث را سیاسی نکنیم چرا که اینجا هرچیزی که بوی سیاست بدهد به عبارتی اَخ است و باید تف بشود و نماند درون نوشته. ماهم که نه دُم درآوردهایم که جزء اجنه حسابمان کنند و کاری به کارمان نداشته باشند نه آنقدر جرأت داریم که در محضر اجنه حاضر شویم و بحث اسمش را نیاور بکنیم و کسی کاری به کارمان نداشته باشد چون پشتمان به از ایشان بهترون گرم است. بیایید به جای این حرف های سیاسیِ به درد نخور راجع به همان طنز مسخره مان حرف بزنیم.
گفتیم مسخره اما دقت کنید که مسخره صفت است برای طنز نه برای کتاب. اما طنز صفت کتاب است. به عبارتی ما در اینجا از وابستهی وابسته حرف میزنیم که یک سال در دبیرستان جان کندیم تا بفهمیم چیست و کاربردش کجاست حالا بعد از اندی سال با خواندن در محضر اجنه یادش افتاده ایم و در تقلای استفاده ازآن برای رساندن مفهوم دوباره جان میکنیم. بگذریم.
داشتم از طنز مسخره میگفتم.
کتاب طنز است و با آن ریز ریز لبخند میزنید و گهگاه بلند بلند میخندید و هی خوشتان میآید یکی را پیدا کنید بگویید: گوش کن ببین چه باحال میگه... و بعد بخوانید «روانشناسان مثل سیاستمداران هستند. سیاستمداران هرجا کم میآورند به زندگی داخلی رقبا سرک میکشند. خدانکند یک عکسی تلفنی چیزی پیداکنند؛ طرف را تخریب میکنند. روانشناسان هم یک مشکلی میگذارند توی دوران نوجوانی و طرف دیگر نمیتواند حرف بزند.» یا بخوانید «حرف حساب بنده این است یا این تعبیر الناس علی دین ملوکهم غلط است که نیست؛ چون در همهجا صدق میکند؛ غیر ایران! یا اینکه ملوک ما در واقع دولت های بیخودی دولتند.» یا حتی «مثل قانون کار ما شده که به بهانهی دفاع از کارگران شاغل خیل بیکاران را به حال خودشان رها کردهاند.» و امثالهم. که بگذریم چون این یادداشت هم دارد کم کم سیاسی میشود و سیاست هم که اَخ هست و... . بگذریم.
اما از آن جایی که هی تاکید دارم که مسخره صفت طنز است باید بگویم همین خنده های ریز ریز و گهگاه بلند مسخره است. میپرسید چرا؟ چون خیلی مسخره است که آدم دارد با یک طنز ظریف به مملکتش میخندد. خیلی مسخرهاست که کشورمان این مشکلات مسخره را دارد که حتی خندیدن بهشان هم مسخره است. خیلی مسخره است که این همه مشکل مسخره وجود دارد که به راحتی میتوانند موصوف کلمهی مسخره قرار بگیرند و هیچ اعتراضی هم وارد نباشد. اصلا خیلی مسخره است که این کلمه مسخره هم هی دارد توی این نوشته تکرار میشود و همه چیز را از ریخت می اندازد و مسخره میکند.
خلاصه که خواندن این کتاب را توصیه میکنیم شاید که چاره ای بیاندیشید برای رفع این همه مسخرگی اول از این نوشته و بعد اگر دولت مردان و ملوک بگذارند از کشور.
زیاده عرضی نیست فقط مراقب باشید یک وقت سیاست دامنتان را نگیرد که سیاست کثافت روی کثافت است.
#از_نگاه_خوانندگان