ماود خانم مسنی است که سالهای پایانی عمر خود را در خانهی دنج و قدیمیاش میگذراند و تنها دوستش الیزابت است که در منزلی در نزدیکی او اقامت دارد. آن دو روزگار خوشی را در کنار هم سپری کردهاند تا اینکه یک روز ماود متوجه میشود که دیگر خبری از الیزابت نیست و این مسئله او را بهشدت نگران و مضطرب میکند. او به دخترش، پرستارش، پلیس و هرکسی که میشناسد این موضوع را میگوید ولی کسی به حرفهای او توجهی نشان نمیدهد. البته این نکته را هم باید بگویم که ماود به بیماری آلزایمر دچار است و حافظهی او تنها حدود چند دقیقه دوام میآورد و بعدازآن تمام اتفاقات اخیر را به دست فراموشی میسپارد و این خود دلیلی است برای اینکه دیگران حرفهای او را باور نمیکنند. این شروعی بر اتفاقات کتاب الیزابت گمشده است میباشد.
این رمان را شاید همهی انسانهایی که افرادی مسن در نزدیکی آنها زندگی میکنند باید بخوانند تا بدانند اگر عزیزانشان در آینده دچار فراموشی شدند چگونه باید با آنان برخورد کنند و با احساسات آنها و رنج و سختیهایی که این بیماری مهلک برایشان به ارمغان میآورد آشنا باشند.
این کتاب در خلال صفحاتش ما را بازندگی مردم انگلستان در طی جنگ جهانی دوم و سختیها و رنج هایی که برای تهیه مايحتاج ضروری زندگی خود در آن سالهای نهچندان دور تحمل کردهاند بهخوبی آشنا میکند و تصویر واضحی از گذشتهی انگلیس در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
نمیدانم این کتاب را باید در چه ژانری قرار داد، شاید بتوان آن را ترکیبی از طنز، معما، تاریخ و درام در نظر گرفت که در هر صفحهی خود چیز تازهای را برای خواننده به ارمغان میآورد.
ترجمهی این داستان بسیار عالی و روان بود و تقریباً هیچگونه مشکلی از این بابت برای خواننده وجود نخواهد داشت و مطمئن هستم که همهی شما عزیزان از خواندن این رمان زیبا نهایت لذت را خواهید برد.