حتی اگر مثل ویل دورانت فکر کنیم و مهاجرت را پدیدهای تمدن ساز بدانیم بازهم نمیشود انکار کرد که این پدیده، تجربهای تلخ است؛ تابلویی از تیرهروزی طبیعی آدمی؛ نمایشگاهی از ناتوانی ذاتی بشر.
مهاجرت، اجباری و اختیاری ندارد. سرشت آن، استیصالی ناشی از اجبار و اضطرار است. یک رفتنِ ناگزیر است؛ یک تصمیم در غیاب اختیار. آن رفتنی که اختیاری است مسافرت است نه مهاجرت. به این اعتبار، مهاجرت یک وضعیت تراژیک بشری به شمار میآید. وضعیتی که به ظاهر اختیاری است اما در واقع، رضا دادن به تصمیمی است که مهاجر در آن دخیل نیست. همین وجه تراژیک است که مهاجرت را برای آدمیان به پدیدهای دراماتیک بدل کرده تا آنجا که انبوهی از آفرینشهای خلاقه هنری با پیرنگ مهاجرت تولید شده است. سیاهه این فرآوردههای هنری آنقدر بالابلند است که منتقدان بدرستی از یک ژانر یا گونه پرطرفدار با نام «ادبیات مهاجرت» سخن گفتهاند. در این گونه هنری، البته تمامی آثار و فرآوردهها به وجه تراژیک مهاجرت بهعنوان یک وضعیت غامض انسانی نپرداختهاند. بعضی از تولیدات این ژانر، فلسفیترند، برخی اجتماعیتر، برخی زمینیتر و برخی آسمانیتر. اما هرچه هست همگی دائر مدار مفهومی خطیر و خاطرهساز هستند. «خاک آمریکا» رمانی است به قلم جنین کامینز، نویسنده امریکایی که محور طولیاش داستان مهاجرت یک خانواده از مکزیک به امریکا است. نویسنده بیآنکه در پوستین تحلیلگران فلسفی و کاوشگران متافیزیکی بیفتد رخدادهای منجر به تصمیم ناگزیر مهاجرت را تصویر میکند و وضعیت دشوار مهاجران را در سرزمین موعود نشان میدهد. فریب حجم ۶۰۰ صفحهای آن را نباید خورد. «خاک آمریکا» رمانی حرّاف و ورّاج نیست و بیش از آنکه «بگوید»، «نشان میدهد». حسن آن در همین است. نقش آفرینان اصلی رمان، زنی جوان بهنام لیدیا و پسرک هشت ساله اش، لوکا هستند که به طرزی تراژیک در تنگنای دسیسه باندهای مافیای مواد مخدر گرفتار میشوند و مثل انبوهی از مکزیکیهای فراری به سمت شمال مهاجرت میکنند. اما جایی که قرار بود پس از مشقت و مرارت بسیار، پناهگاه آنها باشد توگویی تبعیدگاهشان میشود؛ گرچه تبعیدگاهی شیک وشکیل. با این حال به نظر میرسد که نوعی امریکاگرایی در پس زمینه روایت مؤلف وجود دارد که بیشباهت به قهرمان پروریهای هالیوودی نیست. «خاک آمریکا» زبانی خالی از پیچیدگی و جادوگری دارد و چه بسا بتوان آن را روایتی واقعگرایانه و رئالیستی دانست. سید رضا حسینی، مترجم کتاب این وجه واقعگرایانه را در زبان اصلی کتاب بخوبی تشخیص داده و در انتخاب زبان ترجمه به آن توجه کرده است. به این ترتیب با نثری پاکیزه و وفادار و بدون هرگونه فضل فروشی ادیبانه روبهرو هستیم؛ زبانی که برای تعقیب روایت داستان مزاحمتی برای خواننده ایجاد نمیکند. این ترجمه دلنشین وقتی با کتاب آرایی هنرمندانه ناشر عجین میشود، اثری خواندنی میآفریند که به قول برخی منتقدان، نسخه روزآمدشدهای از «خوشههای خشم» جان اشتاینبک است.
خاک آمریکا / جنین کامینز- ترجمه سیدرضا حسینی / نشر آموت