نمی توانیم جای خالیای را پر کنیم که کس دیگری به جا گذاشته. تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که نگذاریم توی این جاهای خالی بیفتیم و دیگر هرگز از آن بیرون نیاییم.
نمی توانیم جای خالیای را پر کنیم که کس دیگری به جا گذاشته. تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که نگذاریم توی این جاهای خالی بیفتیم و دیگر هرگز از آن بیرون نیاییم.
جوان که بود خیال میکرد میشود مهار زندگی را به دست گرفت اما اشتباه میکرد. زندگی را نمیتوان مهار کرد، تنها میتوان از سر گذراند.
یک رابطهی درست و متقابل نیازی به رازآلود بودن ندارد. ترازویی که هر دو کفهاش به یک میزان باید سبک و یا سنگین باشد.
ما همیشه چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم، خصوصاً وقتی جذابیتهای ظاهری چشممان را کور کرده باشد.
وقتی عشق نباشد، اختلاف میتواند نشان خوبی برای ادامه زندگی باشد ولی وقتی آن هم نیست، روزها مثل چشم دوختن به تلویزیونی خاموش یا از آن بدتر خراب میگذرد؛ که بیش از حماقتبار بودن، کسالتبار است. اما بشر به همه چیز عادت میکند.
آدم نمیتواند در پی کشف حقیقت دچار دودلی شود. ما نباید اجازه بدهیم عملکرد یک نفر موجب شود احساس گناه کنیم. این قضیه به ما مربوط نمیشود.
وقتی کسی حالش خوب نباشد، خواه چیزی را نبیند و دنیای ذهنش تاریک باشد، خواه همه چیزها را با درخشش خیره کنندهای ببیند، همهچیز ناگهان برایش معنا پیدا میکند؛ حتی چیزهای خیلی پیشپا افتاده، مثل چراغ قرمزی که سبز میشود. شما میتوانید تصمیم بگیرید به چپ یا راست بپیچید.
آینده برای همهمون مهمه، زندگی کردن، شغل، خانواده و احساس خوشبختی. این مهمه که نقشه بکشیم و به هدفهامون فکر کنیم. لازم نیست این کار رو بهتنهایی انجام بدیم.
زندگی چه ناپایدار و گرانبهاست. هرگز نمیدانی کِی آن را از چنگت میربایند، درست زمانی که اصلاً انتظارش را نداری.