چاپ هفدهم «بیوه کشی» مبارک شما و من

اول یک داستان کوتاه شد، نه اینکه داستان‌کوتاه باشد، پر نبود ظرف ذهن‌ام که سرریز کند و برای همین اسم‌اش طولانی‌تر از خود داستان شد: جنگنامه‌ی هفت‌شوهران خوابیده‌خانم با اژدرمار میلکی.

برای دوستان جان هم می‌خواندم و تحسین هم می‌کردند اما خودم می‌دانستم این آنی نیست که باید می‌شد. 

چهارپنج‌سالی در حسرت‌اش گذشت تا در تعطیلات نوروز ۱۳۹۰ حس کردم وقتش رسیده؛ تازه #دفتر_نشر_آموت از پل کریمخان رفته بود میدان انقلاب و کسی هنوز نه آدرس‌اش را بلد بود و نه تلفن‌اش را داشت؛ ایرنا و ساینا را هم برده بودم #بناب و تنها بودم. دستم که روی کیبورد رفت، یک‌نفس پیش رفتم.

سیزده‌بدر که برگشتم خانه، ذوق داشتم که بالاخره اولین رمان‌ام را نوشتم. همیشه عادت داشتم مجموعه‌داستان‌هایم را هفت‌تا پرینت بگیرم و به هفت آدم معتمد و بی‌تعارف برسانم. #بیوه_کشی را هم چنین کردم.

نظرات که رسید، ناامید شدم. دو نفر آب پاکی را ریختند روی دستم که «حیف از #سه_گانه_یوسف_علیخانی ». سه نفر نظرات سازنده‌ای دادند که بعدها خیلی به کارم آمد. یک نفر آفرین گفت و یک نفر هم فکر کنم هنوز هم نخوانده.

چنان از خودم ناامید شده بودم که فرستادمش به بایگانی فراموشی اما نشد. سال ۱۳۹۳ همان نسخه‌ی ویرایش‌نشده‌ی قبلی#بیوه_کشی را به سه عزیز دادم. نظراتی که آمد کاملا متفاوت بود اما به نظرم رسید نظراتی که قبلا شنیده بودم قابل قبول است و گذشت این چند سال هم دورم کرده بود از وابستگی. نشستم و بهار ۱۳۹۴ به سرانجام‌ رساندمش.

و خوشحالم این همه بهش توجه شده و این همه پایان‌نامه درباره‌اش نوشته شده.

 

 

https://www.instagram.com/p/CuZ8OQpq7tr/?igshid=YmM0MjE2YWMzOA==

 

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2024© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو

0 - خطا: 0

خطا 0

Call to undefined method Joomla\CMS\Session\Session::gc()

بازگشت به صفحه اصلی