چاپ چهارم «زاهو» مبارک شما باشد که می‌خوانید؛ و دقیق می‌خوانید

وقتی اولین مجموعه داستانم #قدم_بخیر_مادربزرگ_من_بود منتشر شد فراوان نقد و پیام داشتم که شگفت‌زده شده بودند. باورم نمی‌شد و از خودم می‌پرسیدم «یعنی من اینقدر نویسنده‌ی توانایی هستم؟» که می‌دانستم شاگردی هستم که بعد از ده سال نوشتن، اولین مجموعه داستانم را منتشر کردم.

دومین و سومین مجموعه ام #اژدهاکشان و #عروس_بید که منتشر شدند و همین روال ادامه پیدا کرد، فهمیدم ماجرا از چه قرار است.

یک بخش خوانده‌های آدمی است که در آدم نهفته می‌شود و یک بخش زندگی در محیط است که بخشی از اندوخته‌هایم برای ورود به داستان تا نه‌سالگی ام در روستا بوده و بخش دیگر که به گمانم مهم‌تر است، زیست‌ام بر شانه نیاکان فراموش شده است.

من در #البرز به دنیا آمده‌ام. جایی که در تمام متون کهن از #اوستا گرفته تا #شاهنامه همیشه یکی از مسقط الراس‌ها بوده. (یادتان بیاورید که زال، تحت سرپرستی سیمرغ در البرز بزرگ می شود - شاهنامه) و (آن که آهوره‌مزدا آرامگاه او را بر فراز کوه بلند و درخشان و دارای رشته‌های بسیار (کوه البرز) بر پا کرد. آنجا که نه شب هست، نه تاریکی، نه باد سرد، نه باد گرم، نه بیماری کشنده و نه آلایش دیو آفریده. از ستیغ کوه البرز مِه برنخیزد. آرامگاهی که امشاسپندان و خورشید همگام و با خشنودی درون بساختند تا او بتواند از فراز کوه البرز سراسر جهان استومند را بنگرد. (اوستا، مهر یَشت، بند ۵۰)) وو

و این همچنان مانده تا اکنون.

الان که دارم فکر می کنم یادم نمی آید اسب سیاهی در زادگاهم دیده باشم که سیاهی و حتی قشقابلی (کمی سفیدی در سیاهی) بدشگون است و مرغ سیاه. امان از مرغ سیاه؛ که خودش داستانی دارد که شاید روزی آمد در داستان هایم. شاید هم آمده و یادم نیست.

و دیگر اینکه #بنفشه یا #ونوشه برای ما نشانه‌ی آغاز سال است. در سرما و بوران و برف البرز، بنفشه است که نشان بهار است و تازگی است و تمام کودکی هایم به دنبال گل بنفشه بودم در باغستانان به یکباره سبز شده.

و بعد از انتشار #زاهو می‌بینم نشانه‌های اسطوره‌ای از آن استخراج می‌شود که باعث افتخار است اما یادمان نرود مردمان کوهستان (و هر جا که دور مانده از یکسان‌سازی جهانی) همچنان بکر مانده و همان‌طور زندگی می‌کنند که می‌کردند. در واقع ما داریم تابلوی اسطوره‌ای ازشان می بینیم حال آن که آن‌ها زندگی عادی‌شان را دارند.

و خرسندم از این خاک قصه‌گو آمدم.

و خوشحالم وظیفه #نوشتن را #اوشانان بر شانه هایم نوشته‌اند.

 

https://www.instagram.com/p/CuRNbUmKTUU/?igshid=YmM0MjE2YWMzOA==

 

برچسب ها: ,

سایت فروش

آموت در آپارات

آموت در شبکه های اجتماعی

 

دانلود کتابنامه آموت

کتابفروشی آموت

 

تمامی حقوق مطالب محفوظ است 2024© طراحی شده بوسیله کتابدار

جستجو