رضا امیرخانی
1: پیش از آنکه بخوابم/ اس جی واتسون/ مترجم: شقایق قندهاری/ چاپ سوم
2: شوهر عزیز من/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ ششم
3: پاییز حافظیه/ رمان/ م. آرام/ چاپ دوم
4: رابطه/ رمان/ مهتاب دیهیم
5: زندگی اسرارآمیز/ سو مانک کید/ مترجم: عباس زارعی
6: رز گمشده/ سردار ازکان/ مترجم: بهروز دیجوریان/ چاپ پنجم
7: عاشقانه/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ سوم
8: به وقت بهشت/ رمان/ نرگس جورابچیان/ چاپ پنجم
9: نسکافه با عطر کاهگل/ رمان/ م. آرام/ چاپ سوم
10: نفرین سرخ/ رمان/ مینا یکتا/ چاپ دوم
11: شومینه خاموش/ رمان/ آلاله سلیمانی
12: تاریخچه خصوصی خانه/ بیل برایسون/ مترجم: علی ایثاری کسمایی
دکتر هایده صابری
آقای مافی مهربان از نشر نی
یوریک کریم مسیحی
جواد میرهاشمی
شهرام اقبال زاده
سیمین شیردل
هلیا - آرمیتا - پرنیان تقی زاده (سه قلوها)
امید بی نیاز
ماهور بنی فاطمه
مژگان مطفری
مهشید میرمعزی
لاله جعفری
منصوره خادم نیا و محسن حکیم معانی
پوریا میرآخورلو
بهنام ناصح
جعبه شیرینی های مهربان و شیرین
شروین زندی
مینا فرشی احمدی، مادر سه قلوها
حسن لطفی
خانم مجیدی
علی صدیق
مهتاب دیهیم - نشاط داودی - مژگان مظفری
مهتاب دیهیم
ابراهیم میرقاسمی - بهنام ناصح و مهتاب دیهیم
یدالله بیگدلی
ساره دستاران
خانواده خانم دیهیم
مجتبا عبدالله نژاد
تکین حمزه لو
دسته گل های مهربان
زهرا تیرانی
علیاصغر سیدآبادی (روزنامه شرق): فکر نمیکنم اینروزها جایی را بشود پیدا کرد که به اندازه صفحههای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک فضای نمایشگاه کتاب را به مخاطب منتقل کنند. معمولا رسانههای رسمی گزارشهای رسمی از آنجا میدهند. بهترین برنامههای رادیویی و تلویزیونی هم نمیتوانند تصویری واقعی و ملموس از نمایشگاه بدهند. بهترین صفحه و ستونهای کتابِ روزنامهها و مجلهها هم نمیتوانند حس و حال نمایشگاه را به مخاطب منتقل کنند. در صفحه شخصی، نویسندگان و مترجمان برجستهای را میبینیم که کتابهایشان را برای نمایشگاه معرفی کردهاند. برخی ساعتهای حضورشان را در غرفهها نوشتهاند. برخی دیگر آمدهاند و به آنها که کتابهای خودشان را معرفی میکنند، چیزی گفتهاند و برخی دیگر جواب آنها را دادهاند. برخی از بازدیدکنندگان در نوشتههایی کوتاه از نمایشگاه نوشتهاند؛ از خوبیها و بدیها؛ از خوشیها و ناامیدیها. برخی از آنها از کتابهایی که خریدهاند، نوشته و دیگران را تشویق به خواندنش کردهاند. برخی با نویسندههای محبوبشان عکس گرفتهاند و گذاشتهاند. برخی هم از غرفههایی که سر زدهاند. البته که حاشیه نمایشگاه هم در این نوشتههای کوتاه جذاب است، اما نکته جالبتر این است که فضای کلی نوشتهها نسبت به نمایشگاه مثبت است. ناشرانی هم در این فضا حضور دارند و هرکدام بسته به حال و حوصله با نمایشگاه برخورد کردهاند. برخی نشانی غرفه را دادهاند و دعوت کردهاند و خلاص. برخی رویدادهای مهمشان را مینویسند، مثلا مینویسند فلان استاد در فلان ساعت میآید و بازدید میکند و خلاصه برخوردشان رسمی است. برخی دیگر گزارشهای روزانه از حواشی و اتفاقات نمایشگاه میدهند. برخی عکسهای جذاب میگذارند و آدمهای مشهوری را که به غرفهشان سرزدهاند، نشان میدهند و برخی هم کتابهای پرفروش هرروزشان را در صفحهشان میگذارند و خلاصه هرکس بهنوعی این فضا را جدی گرفته است. از بین ناشرانِ بزرگسال، نشر ماهی و نشر آموت ارتباط دوستانهتری با مخاطب برقرار کردهاند نیز نشر چکه و ویدا در سالنهای کودک و نوجوان. فکر میکردم که آیا حضور فعال در فضای شبکههای اجتماعی تاثیری هم در فضای واقعی نمایشگاه دارد؟ حس خودم این بود که دارد. وقتی از برخی از ناشران هم پرسیدم، پاسخ همین بود و شاید برایتان جالب باشد که دوست عزیزم یوسف علیخانی مدیر نشر آموت که هرسال در غرفه آمارگیری میکند، با آمار و ارقام میگفت که امسال ۲۰درصد مراجعهکنندگان به غرفه آموت را این گروه تشکیل میدهند که نسبت به پارسال هشتدرصد افزایش داشتهاند. فکر میکنم کمکم ناشرانی موفقتر شوند که این فضا را جدیتر بگیرند. خوبی این فضا این است که فرصت برابر در اختیار ناشران کوچک و بزرگ قرار میدهد و نسبت به همه فضاهای موجود برای تبلیغ و معرفی کتاب عادلانهتر است.
حسن لطفی و یوسف علیخانی
اگر 100 میلیون تومان وام به من میدادند میتوانستم صد و پنجاه ملیون تومن هم خودم رویش بگذارم و یک دفتر 45 متری برای نشرم تهیه کنم. آن وقت خوشحالتر میشدم/ آمار فروش آموت نسبت به سال گذشته دوبرابر شده. دلیلش این است که پارسال نشر آموت انتهای سالن بود و امسال ابتدای آن.
امسال برای نخستین بار ناشران برگزیده در افتتاحیهی نمایشگاه کتاب تهران معرفی شدند. به گفتهی مسولان این اقدام به این منظور انجام شده که ناشران برگزیده بتوانند در طول نمایشگاه کتاب از مزایای منتخب بودنشان استفاده کنند. به نظر میرسد منظور از این مزایا فروش بیشتر کتاب است. البته یکی از این ناشران برگزیده معتقد است: این اتفاق تاثیری بر فروش او نداشته است.
یوسف علیخانی (مدیر نشر آموت؛ ناشر برگزیدهی بخش ویژهی بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران) در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: اگرچه این انتخاب باعث شد که احساس کنم نشر منهم جدی گرفته شده و به عبارتی از دوران خردسالی به بزرگسالی منتقل شده است اما اینطور جوایز واقعا به درد کسی میخورد که اوضاع مالی درستی داشته باشد و دستکم برای خودش دفتری داشته باشد. نه برای من که هیچ دفتری ندارم و از هر 40 کتابی که به دستم میرسد فقط توان چاپ یکی از آنها را دارم.
علیخانی در ادامه گفت: این اتفاق باعث شد که فقط وقتم گرفته شود.از روزی که نشر آموت به عنوان ناشر برگزیده انتخاب شد هر روز تعداد زیادی آدم به اینجا میآیند و با من عکس میگیرند و تبریک میگویند اما کسی کتابی نمیخرد. این باعث میشود غرفهی من شلوغ شود و کلی زمان از دست بدهم. اما کسانی که خریداران اصلی کتاب هستند معمولا از این برگزیده شدن اطلاعی ندارند یا برایشان مهم نیست. بنابراین نمیتوان گفت این اتفاق به غیر از جنبههای دلگرم کننده و معنوی کمک دیگری به من کرده باشد. از انصاف دور نمیشوم و خوشحالم که برگزیده شدهام زیرا این اتفاق باعث شد آدمهای سرشناسی به غرفهی آموت سر بزنند و این خیلی دلگرم کننده است که میبینم آموت هم دیده میشود.
وی در ادامه افزود: مسئله دیگر که باید اشاره کنم این است که این دیده شدن باعث شد مسوولیتم سنگینتر شود. تا پیش از این فقط خودم میدانستم که نقاط ضعف و قدرتم چیست اما حالا حس میکنم نوری روی سرم افتاده و همه به نقاط ضعف و قدرتم دقت دارند و میخواهند آنها را کشف کنند. وقتی نور روی سر کسی نباشد میتواند در آرامش کار خودش را کند و لازم نیست مدام حواسش به اطراف باشد.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چه چیزی بیشتر از تندیسی که پشت سرش روی قفسههای فلزی کتاب گذاشته؛ خوشحالش میکرد؛ گفت: 100 ملیون وام کمبهره و چهارساله. اگر این وام را به من میدادند میتوانستم صد و پنجاه میلیون تومن هم خودم رویش بگذارم و یک دفتر 45 متری برای نشرم تهیه کنم. در آن صورت خیلی خوشحالتر میشدم.
علیخانی در ادامه دربارهی آمار فروش غرفهی آموت نسبت به سال گذشته گفت: دوبرابر شده است. دلیلش هم این است که پارسال نشر آموت انتهای سالن بود و امسال ابتدای سالن. همیشه همین اتفاق میافتد. هر سالی که ابتدای سالن به من غرفه بدهند دو برابر بیشتر از زمانی که انتهای سالن غرفه میگیرم؛ فروش دارم. این اتفاق یک سال در میان رخ میدهد و ربطی به هیچ مسئلهی دیگری ندارد.
همچنین وی دربارهی کتابهای پرفروشاش گفت: تاکنون پیش از آنکه بخوابم، شوهر عزیز من، زندگی اسرار آمیز، پائیز حافظیه و عاشقانه پرفروشترین کتابهایم بودهاند. همچنین امروز دو کتاب جدید را هم به نمایشگاه رساندهام: خانهی کاغذی که رمان کوتاهی است با ترجمهی شقایق قندهاری و واژههای خندان که مجموعهای از ضربالمثلهای طنز است و به کوشش احمد اکبرپور جمعآوری شدهاند.
در پایان یوسف علیخانی در پاسخ به این سوال که صدور مجوزهای کتابهایش نسبت به قبل تغییری کرده یا نه گفت: سالهاست که چیزی تغییر نمیکند. صدور مجوزها مثل قبل است.
روز اول نمایشگاه ... اینجا
روز دوم نمایشگاه ... اینجا
روز سوم نمایشگاه ... اینجا
روز چهارم نمایشگاه ... اینجا
روز پنجم نمایشگاه ... اینجا
روز ششم نمایشگاه ... اینجا
روز هفتم نمایشگاه ... اینجا
روز هشتم نمایشگاه ... اینجا
خانواده آموت، برگزیده ویژه نمایشگاه کتاب ... اینجا