فرشته صفري
1: پیش از آنکه بخوابم/ اس جی واتسون/ مترجم: شقایق قندهاری/ چاپ سوم
2: شوهر عزیز من/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ ششم
3: شازده کوچولو/ آنتوان دو سنت اگزوپری/ مترجم: زهرا تیرانی/ چاپ دوم
4: زندگی اسرارآمیز/ سو مانک کید/ مترجم: عباس زارعی
5: پاییز حافظیه/ رمان/ م. آرام/ چاپ دوم
6: رز گمشده/ سردار ازکان/ مترجم: بهروز دیجوریان/ چاپ پنجم
7: شووآ/ رمان/ شیوا پورنگ
8: عاشقانه/ رمان/ فریبا کلهر/ چاپ سوم
9: نفرین سرخ/ رمان/ مینا یکتا/ چاپ دوم
10: به وقت بهشت/ رمان/ نرگس جورابچیان/ چاپ پنجم
11: شومینه خاموش/ رمان/ آلاله سلیمانی
12: ایراندخت/ رمان/ بهنام ناصح/ چاپ ششم
افشين هاشمي مرغزار
ناهيد حياتي
چاپ 3 "آقاپري" جميله مزدستان بركت شد
هادي مظفري‘ داستان نويس و حقوقدان
مينا يكتا نويسنده نفرين سرخ
مينا يكتا
نرگس جورابچيان و مينا يكتا
سعيد فراست
بهروز شادلو
آرش طبايي
مريم مهتدي
عباس كريمي - ياسر سماوات
ناصر نصيري‘ شاعر - داستان نويس و طراح جلد آموت
خانم هايي كه با اسم مي آمدند دنبال اين رمان
ندا خانم و الهه صفايي
رماني كه بيشترين سرچ نمايشگاه را به خود اختصاص داد
قشقايي - عليرضا بهنام
كلمه هاي مهربان
اسماعيل حسن زاده‘ مدير نشر كتاب پارسه
مجتبا گلستاني - تبسم غبيشي
كاوه كياييان - ندا خانم و
آيت دولتشاه
دكتر احمد نادمي
خانم قزوينيان و آقاي مولايي و كلمه خوب شان
كورش علياني
علي جعفريه (نشر ثالث) - عليرضا رئيس دانايي (نشر نگاه)
نوجوان ترين خواننده اندوه بلژيك
سعيد بيابانكي
يوسف انصاري
شيوا پورنگ نويسنده شووآ
نويسنده در ميان مردم؛ نرگس جورابچيان
مهناز عليخاني
حميد جديداسلامي و كلمه هاي خوبش
ناهيده هاشمي
ابراهيم زاهدي مطلق
دو كلمه خوب؛ ابراهيم زاهدي مطلق و ناهيده هاشمي
یاسر سماوات: چند سالی است که ناشری را میشناسی. خیلی نزدیک غرفهاش نمیروی. از همان فاصله صدایش به گوشت میرسد. میبینی که «رز گمشده» را برای مراجعان پیدا میکند و «شوهر عزیز من» حرف میزند. «اندوه بلژیک» را با خودش به نمایشگاه آورده اما با «واژههای خندان» لبخند میزند و ... این ناشر می گوید پسرها کم کتاب می خوانند.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- یوسف علیخانی، داستاننویس و مدیرمسوول انتشارات آموت است. او هرسال هنگام برپایی نمایشگاه بینالمللی تهران در غرفه این ناشر حاضر میشود و کتابها را خودش به مخاطبان معرفی می کند. علیخانی که در آیین گشایش نمایشگاه بیست و هفتم به عنوان یکی از ناشران برتر معرفی شد و از رییسجمهوری لوح تقدیر گرفت، در گفت و گو با ایبنا ضمن ارایه آمار عجیب و غریب استقبال بازدیدکنندگان از غرفه آموت، مدعی شد در ایران پسرها بسیار کمتر از دخترها مطالعه میکنند.
*آغاز نمایشگاه بیست و هفتم برایتان خوشیمن بود و به عنوان ناشر برگزیده معرفی شدید. این موضوع تاثیری روی کار شما داشت؟
بله، این اتفاق سبب شد مخاطبانی که خیلی ما را جدی نمیگرفتند، حالا از زاویه دیگری عملکرد انتشارات آموت را ببینند. من هم آن را به فال نیک گرفتم و برای آشنایی بیشتر مردم با فعالیت انتشارات، سه هزار بروشور و چهار هزار آفیش تهیه کردم. حالا همه متصدیان غرفه آموت میتوانند درباره آثار منتشر شده صحبت کنند. 40 درصد مخاطبان ما ثابتاند و از آنجا که انتشارات آموت در نمایشگاههای استانی هم حاضر میشود بین 10 تا 15 درصد هم مخاطب شهرستانی داریم. 30 درصد هم مخاطب گذری داریم که تلاش مجموعه آموت، جذب و اضافه آنها به درصد مخاطبان ثابت است.
*گویا آموت در فضای مجازی هم پرکار است.
بله بین 13 تا 15 درصد مخاطبان ما در شبکههای اجتماعی حضور دارند.
*صحبت از آمار و ارقام شد. گفته میشود در نمایشگاه امسال، گویی خانمها بیشتر از آقایان کتاب میخرند. این موضوع را تایید میکنید؟
شک نکنید که درست است و فاصله وحشتناکی بین استقبال آنها از کتاب وجود دارد. باید اعتراف کنم 89 درصد مخاطبان و خریداران انتشارات آموت را زنان و دختران جوان تشکیل میدهند و 11 درصد باقیمانده با ارفاق به مردان تعلق میگیرد!
*چرا با ارفاق؟
برای اینکه بخشی از آن 11 درصد هم آقایانی هستند که برای همسرانشان کتاب میخرند! پسرهای جوان و نوجوان هم که بیشتر برای بازیگوشی به غرفهها سر میزنند و کتابی نمیخرند، متاسفانه این آمار در مطالعه هم صدق میکند و باید بگویم، پسرها کتاب نمیخوانند! یا خیلی کم مطالعه میکنند. این تجربه نمایشگاه کتاب تهران نیست، من این موضوع را در نمایشگاههای استانی هم تجربه کردهام.
*امسال استقبال از آثار تالیفی آموت بیشتر بود یا ترجمه؟
مخاطبان آموت بیشتر دنبال آثار تالیفیاند، البته پرفروشترین اثر ما تا روز هفتم نمایشگاه، کتاب «پیش از آنکه بخوابم» نوشته اس.جی.واتسون با ترجمه شقایق قندهاری است اما در مجموع فروش آثار تالیفی در غرفه آموت، برتری زیادی به کتابهای ترجمه شده دارد. به تازگی هم چاپ دوم «تاریخچه خصوصی خانه» نوشته بیل برایسون و ترجمه علی ایثاری کسمایی را منتشر کردیم که با استقبال زیادی مواجه شد. البته صحبتهای شادمهر راستین از این کتاب بی تاثیر نبود. او «تاریخچه خصوصیخانه» را با دنیای سوفی مقایسه و از آن به شاهکار تعبیر کرده است. به هرحال این اثر جزو 30 کتاب پرفروش تاریخ است و استقبال از آن چندان هم عجیب نیست.
*و از کتابها و داستاننویسان داخلی...
«شوهر عزیز من» و «عاشقانه» به قلم فریبا کلهر، «ایراندخت» و «پروانهای روی شانه» اثر بهنام ناصح، «شومینه خاموش» آلاله سلیمانی و «کتاب نیست» و «ما» از علیرضا روشن، آثار پرفروش داخلی آموت تا امروزند.
*روی برخی کتابهای انتشارات آموت، عنوان جوایز ادبی که کسب کردهاند دیده میشود. این کار تا به حال به جذب مخاطب کمک کرده است؟
کاملاً برعکس! مخاطب را فراری هم میدهد! گرفتن جایزه امتیاز بزرگی برای یک کتاب نیست. به خیلی از کتابها به ویژه آنهایی که اثر اول یک نویسندهاند، نمیشود اعتماد کرد. به نظر من تا وقتی یک کتاب به چاپ سوم نرسیده باشد، نمیتوان به موفقیت آن اطمینان داشت.
*شما در غرفهتان کاغذهای زیادی نصب کردهاید، از معرفی کتاب گرفته تا آمار پرفروشها، این هم از شگردهای جذب مخاطب است؟
راستش را بخواهید، این نوشتهها کار مرا انجام میدهند. باور کنید از روز سوم نمایشگاه، صدایم میگیرد و نمیتوانم خیلی درباره کتابها توضیح دهم.
*برخی معتقدند، غرفهبندی موضوعی در نمایشگاه کتاب، کمک زیادی به مراجعان میکند. شما این نظریه را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاملاً مخالفم! بارها دیدهام مخاطبانی که برای خرید کتاب در حوزه داستانی به ما مراجعه کردند، توجهشان به آثار حوزههای دیگر در غرفههای جنبی جلب شده است. نه، این نسخه خوبی نیست.
*و غرفه شما امسال نبش ضلع جنوبی راهرو 3 قرار گرفته، در واقع نزدیک ورودی اصلی شبستان. از این وضعیت رضایت دارید؟
متاسفانه خیر! ما ایرانیها مردمی راستگردیم و کمتر به سمت چپ میرویم. از در اصلی شبستان هم که وارد شوید، غرفه آموت انتهای سمت چپ راهرو سوم است.
*انتقادی که از نمایشگاه کتاب تهران میشود، توجه به بخش فروشگاهی آن است. در واقع خیلیها این نمایشگاه را فروشگاه میدانند. این نقد را وارد میدانید؟
ببینید، چند روز پیش خبرنگار یکی از رسانهها به طعنه از من پرسید شما که ناشر برگزیده هستید چرا به نمایشگاه فروشگاهی تن دادید؟! من به او پاسخی ندادم و اصلا مصاحبه نکردم. یک خبرنگار حوزه کتاب باید بداند 90 درصد مخاطبان نمایشگاه کتاب اصطلاحا سالیاند. یعنی به نمایشگاه کتاب میآیند و مثلاً 10 رمان برای خواندن طی یک سال میخرند. آنها نمایشگاه را میشناسند و به کتابفروشی نمیروند. من این را نه در نمایشگاه کتاب تهران، بلکه در شهرستانها هم دیدهام.
روز اول نمایشگاه ... اینجا
روز دوم نمایشگاه ... اینجا
روز سوم نمایشگاه ... اینجا
روز چهارم نمایشگاه ... اینجا
روز پنجم نمایشگاه ... اینجا
روز ششم نمایشگاه ... اینجا
روز هفتم نمایشگاه ... اینجا
روز هشتم نمایشگاه ... اینجا
روز نهم نمایشگاه ... اینجا
خانواده آموت، برگزیده ویژه نمایشگاه کتاب ... اینجا